2737
2734

جاریم 31 سالشه  من 20 سالمه


هم دختر عمو شوهرمه  هم دختر خاله   عروس اول هم هست   شوهرمم ازش کوچیک تره

خب اینا با هم بزرگ شدن از بچگی  و شدید صمیمی

بعد اینکه چون دختر نداشتن مادرشوهرم اینا    اینم عروس اول بوده    خیلی ادعاش میشه و واسشوم نظر میده    واسه همچی  ختی برا یه بیرون رفتن کوچیکم این نظر میده کجا برن

یادمه همون اوایل اشناییم   شوهرم میگف  میخام به زنداداشم بگم باهات در ارتباطم  اون پایه هست  که من مخالفت کردم

برا عروس دومی هم خیلی نظر میده و دخالت میکنه

که اون دختر خالشه   گوش میده  با هم صمیمی هستنن

ولی من واقعا برام اهمیتی نداره نظرشان  نمخام دخالت کنه  از طرفی نمخام ادم بده بشم   به هرحال  اون فامیلشونه

مثلا برا طلا عقدمون  نظر میده  بریم فلان جا اشنا منه  مادرشوهرمم میگه برید  من نمیرم  میشم ادم بده

پرو شده رو حرفش حرف نزدن اینم

تو سکوت مرا بشنو  که صدای غمم نرسد به کسی... ❤️


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

عزیزم چرا ناراحت هستید 

ایشون هم احتمالا قصد بدی ندارن از این رفتار ها و 

از اول توی این موقعیت قرار گرفتن که نظر بدن 

چه اشکالی داره !  

این نگرش خود شماست که ناراحت تون کرده 

شما خوب باشید و متشخص رفتار کنید 

اگر از اینکه بهتون میگن کجا برید و چیکار کنید ناراحت هستید به شوهر تون بگین 

بگین که دوست دارم خودم انتخاب کنم اما چون من جاری هستم بد برداشت میکنن دیگران 

بگین خودت طوری که ناراحتی پیش نیاد اقتدار به خرج بده و در مورد سفر و تفریح و خرید و همه چی باهم تصمیم بگیریم 




فقط 21 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
پزشک ( MD _ Ph.D - genetics ) 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز