بچهااا از وقتی باهاش حرف زدم تاالان نخوابیدم( پیرو تاپیک قبلی)ذهنم پر شده از نکنه بد حرف زدم نکنه نم چی و کاش فلان چیزو میگفتم خیلی حساس شدم صدامم خوابآلوده بود سر صدامم خیلی حساسم واینکه اون خیلی قشنگ و خوب باهام سلام کرد خاک توسر من احساس میکنم سلامم کردنمم ناقص بود باید یه عزیزمی چیزی هم‌میگفتم درکنارش اون همش بم‌میگف عزیزم نمیدونمممممم دلداریم بدین ارومم کنید من فقط شماهارو دارم کسیو ندارم باهاش دراین مورد حرف بزنم☹😔شایدم خوب بودم ولی حساسم!!شایدم واقعا بد بودم و اون فکرای بدی درموردم کرد؟!
کلا از نظر من با مامان دوس پسر حرف زدن اشتباهه
باید یکم خودتو بگیری
هرچی بود مهم اینه خودت بودی
چرا از خودت خجالت میکشی
تا کی میخواستی قایمش کنی؟
منم یه زمانی اینطور بودم
بیشتر وسواسه ذهنیه
به خودم همش میگم هرطور حرف بزنم بهترینه
پس ناراحتش نمیشم
سخت نگیر هرچی بود خوب بود... چون خواب آلود بودی همچین فکری میکنی
چرا حرف زدی؟قصدشون جدیه؟
چرا با مامانش صحبت کردی؟! ایشون قبلا با مادر شما صحبت کردن؟
اگه جلسه آشنایی بود با حضور مادرها باید یه جایی قرار میذاشتید یا تو منزل شما می بود
تلفنی چرا صحبت کردی البته اگه خانواده ها از قبل آشنا شدن که بی خیال آدم همیشه که سر حال نیست
اخه ماقصدمون جدیه ولی شرایطش جور نیست بیاد جلو میخواد با دست پر و وضع اوکی بیاد ک رد نشه از طرف خونوادم
ایشون میخواستن با مامانم تلفنی صحبت کنن( ب خواسته من)ک جدی بودن رابطرو بگن مامانم گف اصلا
الا و بلا خواستگاری رسمی بیان
بااین حال اشتباه کردم جواب تماسشو دادم؟نامزدی بدون عقد هم تو خونواده ما ممنوعه😒
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
