2737
2734
عنوان

خواهر شوهرم بگید چیکار کنم لطفا دوستان

| مشاهده متن کامل بحث + 932 بازدید | 45 پست
بذار بگه ولش کن مهم نباشه برات نسبت به آدما بی تفاوت باشی حال خودت بهتر میشه من اول خیییییلی رفتا ...

اخه شوهرم گفته بود تا بابت سری پیش از تو معذرت نخواد نمیاد حالا دیشب یهویی اینجوری ، چقدر مادر شوهر من زرنگه یک کلمه قبلش نگفت که ما جایی برنامه نزاریم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اخه شوهرم گفته بود تا بابت سری پیش از تو معذرت نخواد نمیاد حالا دیشب یهویی اینجوری ، چقدر مادر شوهر ...

با مادرشوهرت یجا زندگی میکنید؟

دوست قشنگم یه صلوات برای حال خوبم مهمونم کن،بعد بهم بگو که منم برات صلوات بفرستم❤️😍
2728
میگم دیگه نمیخوام راش بدم تو خونم همش سر وسایله  با این دوباره از نو رابطه گرفتن دردسره&n ...

تا کی میخوای راه ندی؟

همسرت هم راضیه تا وقتی تو میخوای خواهرش رو تو خونه ش راه نده؟


به نظرم لازم داری حد تعادل رو نگه داری یا رابطه رو محدود کنی اما قطع ارتباط دردسرش تو درازمدت زیاده

تا کی میخوای راه ندی؟ همسرت هم راضیه تا وقتی تو میخوای خواهرش رو تو خونه ش راه نده؟ به نظرم لاز ...

شوهرم قبول کرد چون خودش دیده هر بار خواهرش میاد چقدر به رابطه هامون آسیب میزنه

2738
مآل شوهرمه

آهان 

نمیدونم که چی بگم 

گفتم چون پسر و دختر سوای هم هستن 

دختره هم اومده خونه مامانش پیش اون 

برا مادر دختر و پسر فرقی نداره که مثلا بخاطر بحث شما به اون بگه نیا 

حالا شمام بنظرم کلا بیخیال شو

تجربه شد برات که دیگه حرفی نگی به کسی 

دوست قشنگم یه صلوات برای حال خوبم مهمونم کن،بعد بهم بگو که منم برات صلوات بفرستم❤️😍
آهان  نمیدونم که چی بگم  گفتم چون پسر و دختر سوای هم هستن  دختره هم اومده خونه مام ...

فقط به خاطر اون قضیه حرف بردنش نیست کلا  اخلاقاش رو نمی‌پسندم، مورد اخلاقی داره ، هر چی هم تذکر میدی بدتره

دیگه سال جدید شده کدورت هارو بذار کنار باهاش صحبت کن

 واقعیت اینه که سال نو میشه لباس نو میشه وسایل خونه نو میشه خیلی چیزا رو میشه نو کرد 

ولی باید دید آیا اخلاق و ذات آدما هم نو شده؟! 

بعضی آدما هرچی که میگذره بدذات تر میشن... 

شوهرم امسال ترجیح داد که دیرتر بریم خونه مادرش اینا که جاریم و شوهرش برن و همو نبینیم... 

ولی ما یه ساعت هم نمیشد که اونجا بودیم خسته و کوفته راه بودیم و داشتیم استراحت میکردیم 

که اونا اومدن... نگم از آشوبی که به پا کرد... 

در و زد دیوار رو زد داد و بیداد کرد پدرشوهرم رفت باهاش حرف زد... 

من و شوهرم بی سر و صدا زدیم بیرون... 

تازه اونجا بود که فهمیدم چرا شوهرم تلاش داشت ما با هم رو به رو نشیم... 

حتی وقتی دراز کشیده بودیم صدای هر ماشینی می اومد شوهرم میرفت پشت پنجره ببینه برادرش هست یا نه... 

آخه بیشعور مگه من اومدم خونه تو؟! اینجا همون قدر که تو عروسی منم هستم من که از خدامه نیام و خیلی هم کم میام انقدر  که همه فامیلا و همسایه هاشون میگن چه به سر عروس اوردن که نمیاد... 

دلم برا شوهرم خیلی میسوزه... اوایل فکر میکردم بخاطر من نمیره و من مجبورش میکردم که بره... ولی الان میفهمم که جایی تو خونه باباش نداره اون زن انقدر اژدهاست که آش رو با جاش خورده... 

بخوره 

ما که مشکلی نداریم باهاشم قطع رابطه ایم ولی اینکه اون روز اونجور سر و صدا کرد ناراحتم کرد... 

شوهرمم تو این تعطیلات یه بار هم نگفت بریم خونه مامانم... 

اینو همیشه با خودت تکرار کن که تو هیچ کی نیستی که به خودت اجازه بدی به بقیه راحت توهین کنی... در کمال ادب نظرتو بگو اگه نمیتونی مودب باشی پس منو ریپ نزن... من مثل تو حوصله دعوا ندارم... من مثل تو عادت ندارم یقه مردمو واسه طرز فکرشون بگیرم😊
فقط به خاطر اون قضیه حرف بردنش نیست کلا  اخلاقاش رو نمی‌پسندم، مورد اخلاقی داره ، هر چی هم تذکر ...

مورد اخلاقی چی

دوست قشنگم یه صلوات برای حال خوبم مهمونم کن،بعد بهم بگو که منم برات صلوات بفرستم❤️😍
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز