فامیل حرف میزنن دیگه من اومده بودم تهران سرکار یکی از اقوام گفت سخت نیست گفتم چرا ولی پله های موفقیت از این طرفه
گذشت من با رییسم ازدواج کردم همون فامیل گفت منظورت پس پله های برج بود
در حالیکه من برای موفقیت جون کنده بودم ازدواج با رییسم فقط یه اتفاق تصادفی بود