بچه ها من شوهرم مشکل پانیک داره و نمتونه بره تو جمع. واسه همینم من و بچه ام تنها می ریرم خونه ای پدرم. و خانوادمم میدونن شرایطمو. امروز زنگ زدم احوال پرسی کنم مادرم گفت میخوای بیایی اینجا گفتم ن همینجوری زنگ زدم گفت خوبه اینبار با با شوهرت بیا و برووو یااا دیگع حرف شووو قط کرد. خیلی دلم شکست من بجز خونه از پدرم و پدر شوهرم جایی نمیرم بخاطر شوهرم. از ظهر حالم به جوریه خیلی بی کسم خیلی بیزارم 😭😭😭😭
پانیک آنقدرها هم محدودکننده نیستا
کاری از دستم بر نمیاد جز دعا واسه آرامشت😔
ببخشید دقیق متوجه مشکل شوهرتون نشدم
برید مهمونی اتفاق خاصی براشون میوفته؟
منظور مامانت چی بوده متوجه نشدم
فقط این برداشتو کردم که گفت با شوهرت بیا ایندفه
این حرفش با طعنه یا کنایه بوده؟ربطش به پانیک همسرت چی بود؟متوجه نشدم
اسی چه مریضیه؟؟؟چزا نباید بره تو جمع؟؟؟
رفتار همسرت با شما چطوریه
گناه داره شوهرت بخدا منم اینجوری میشم وقتایی که نشخوار فکری دارم خیلی سخته توروخدا به جای اینکه وقتتو با پدرشوهر و خانواده ای که درکت نمیکنن بزاری باهم وقت بگذرونین سفر برین اینور اونور خرید فلان بسار مگه خلوت دوتاتون با خانواده ای که خودتون ساختین چشه که میرین پیش خانواده قبلیتون که درک هم ندارن آخه بخدا گناهه
شما همسرتون همینجور که هست قبول کردی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
