2733
2734
عنوان

توی مسافرتیم شوهرم اشکمو در اورد

| مشاهده متن کامل بحث + 1003 بازدید | 37 پست
از بس گریه کردم چشام ورمه مردم میان مسافرت خوش بگذرونن دلشون شاد بشه اون وقت من اینجوری باید گریه کن ...

مهم نیست زیادی جدی گرفتی از این چیزا زیاد پیش میاد باید همون موقع جوری رفتار میکردی که انگار اصلا برات مهم نبوده

دل را  به حریم عشق بسپار و برو فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پس حتما شوهرت بهش گفته مواظب باش و هر چی شد به من بگو  

نه نگفته بود عین نخود رفت اینجوری گفت تازه خواهر شوهر و جاریم پیشم بود وقتی این اتفاق افتاد اینا نگفتن این بچه رفت گفت 

مهم نیست زیادی جدی گرفتی از این چیزا زیاد پیش میاد باید همون موقع جوری رفتار میکردی که انگار اصلا بر ...

مهم نبود رفتم خرید کنم قیافه گرفت منم نخریدم اومدم بیرون یخورده ناراحت شدم ولی بزور لبخند میزدم رفتیم بگردیم خوردم به شیشه اون مغازه دیگه اشکم در اومد 

2742

نگاه عزیزم شوهز منم همین طوریه خب 

الان برو بغلش کن از دلش دربیار اونم الان پشمونه مردا یه کم غرور دارن برو جلو ببینم اونم بغلت میکنه بوست میکنه ان شاءالله فردا خیلی خوش بگزره بهت یادت بره  به اون پسز هم بگو دیگ گوه زیادی بخوری میکشمت 


اسی طبق تجربم بهت میگم بیش از حد واکنش نشون دادی

و ناراحتیت به خاطر نداشتن سیاستته

اولا باید ب پسر جاریت تذکر میدادی بعدشم شوهرت ک دعوا راه انداخت اصلا نباید محل میدادی 

میرفتی عشقو حالتو میکردی باسنتو میکردی بهش تا اون میسوخت ن تو

وقتیم خوردی ب شیشه مغازه بی جنبه بازی دراوردی دیگ باید خودتم میخندیدی تموم میکردید قهرتونو

2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز