من خیلی
امشب پدر شوهرمو عمل کردن بیمارستان هست شوهرمم اونجا هست از شهرمون دوره خیلی
خونه ی پدر خودم دوره خییلیی
برم خونه ی پدرم
موندم تازه عروسی کردم
برمم نمیتونم شوهرمو ببینم دلم براش تنگ میشه
بنظرتون چیکار کنم ؟؟
صفر درصد چون مجردم
کم و بیش
زیاد ولی خوب نیس
قبلا زیاد الان کم
مگه بچه ای
برو خونه بابات تنها هم نمون
برو خونه پدرت چند روز هم با مادر پدرت بگذرون
اگه بود، شاید الان خیلی وابستش بودم
چندلحظه تشریف بیارید پیام بدین کارتون دارم
خیلی دلبسته و وابسته ی ایشون هستم
اما خیلی اجازه نمیدم متوجه این موضوع بشن
شما هم عزیزم صبور باشید
قشنگی عشق همین هاست 🌹
خیلییی زیادددد
مثلا برای کارش شام میره بیرون جلسه
من ساعت ۱۰ شد میگم پی ام بده
۱۱ شد پی ام بده
داره راه میوفته پی ام بده
چون نگرانشم زیاد اصلا نمیتونم نبودشو تصور کنم
و اینکه خیلی وقتها فکر میکنم چجوری تنهایی میرم مسافرت
وقتی ک اون میره مسافرت من تو خونه اصلااا خوابم نمیبره هی غلت میزنم تا بخوابم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
