عزیزم منم همین حس داشتم و هنوز گاهی میاد سراغم ، رک بگم این زندگی تو خواب دیده بودم سکته میکردم تو مجردیم، اما بعد چند سال حرص خوردن و مریض شدن فهمیدم که باید به چیزایی که داری توجه کنی مثل همسر خوب مهربونم مثل بچه خوشگل و سالم،هر روز صبح دستتو بذار رو قلبت برو تو تراس خونه بایست بگو خدایا عمیقا برای داشتن .....سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
انقد شکر گزاری کن که دیگه حسرت کشیدن نیاد سراغت، من تفریح بزرگم این روزا اینه که صبحا یه سریالی که با همسرم دوس داریم دانلود کنم شبا سر شام دوتایی ببینیم ،با بچمون بازی کنیم ذوقشو کنیم ،برای بانمکی حیوون خونگی مون ذوق کنیم برای جوونه زدن گلدونی که خشک شده بود،واسه اینکه سرساعتی که میخواد برگرده خونه هر روز برم دم در استقبالش و بغلش کنم بدون اینکه خسته بشم،من آدمی ام که با چیزای کوچیک شاد میشم خداروشکر میکنم که این حس تو قلبم کاشته،بقیه زندگی هم به خدا توکل میکنم و امیدم فقط ب خداست و میدونم که یه روزی همه چیز عوض میشه،یاد بگیر تو لحظه زندگی کنی وگرنه زندگی مثل مار میپیچه دوز گردنت با حسرتا و حسادتا ذاغونت میکنه،هرکسی جای من بود خودشو میکشت من زندگی مرفه ای داشتم خونه بابام و متاسفانه تو زندگیم چندتا بدبیاری بزرگ آوردم از لحاظ مالی اما خوشحالم که تیکه پاره شدم ولی دووم آوردم و کی میدونه سیب زندگی من قراره چند تا چرخ بخوره تا به زمین برسه،بهت توصیه میکنم تو هر موقعیتی هستی بهترین خودت باش🤍