بچه دایی شوهرم بدنیا اومد من و برادرشوهرم مثل هم نفری ۵۰۰ تومن کارت هدیه دادیم.
ما رفتیم خونه های خودمون چشم روشنب ۲۰۰ هزار بهمون دادن. برادرشوهرمم خونه خرید یک هفته بعد ب اون ۵۰۰ هزار دادن.
بچه برادرشوهرم اسفند بدنیا اومد ب بچش ۱ میلیون دادن.
بچه منم اردیبهشت بدنیا میاد.
عید نوروز رفتیم خونه مادربزرگ شوهرم ب بچه های برادر شوهرم نفری ۲۰۰ داد ب بچه من ۱۰۰ تومن.
منم ب خاله شوهرم گفتم چرا مادرجون اینقدر فرق میذاره مگه من با برادرشوهرم چه فرقی داریم براش چرا علنی داره تخم کینه میپاشه داخل دل ما.
کلی از فرقایی ک میذاره گفتم خاله شوهرمم کلی باهام همدردی کرد گفت بخدا مامانم در حق من و بچه هامم کوتاهی میکنه عشقش فقط عیسی هست(برادرشوهرم)
خلاصه منه ابلح اومدم ب خاله شوهرم گفتم خاله جون والا مادرجون بخواد وقتی بچم بدنیا بیاد اندازه بچه عیسی بهش پول نده . منم پولشو پس میدم خاله شوهرمم گفت خوب میکنی.
الان مادربزرگ شوهرم عید دیگه نیومد خونمون عید دیدنی بنظرتون خاله شوهرم بهش چیزی گفته؟
اینم بگم مادربزرگ شوهرم خرررر پوله میلیاردره تک فرزند بوده و کلی ارث بهش رسیده نگید شاید نداره نداده
کارم بد بود دوستان؟
شوهرم کلی دعوام کرد گفت غلط کردی گله کردی ب خالم