سلام شبتون بخیر
ساعت بیداری:۷:۱۵
ساعت مطالعه:۷ساعت
تعداد تست:۱۰۰
کیفیت مطالعه:متوسط
توصیهات برای فردا:لطفا دیگه بخاطر یع سری چیزای بیخود تایمتو ع دست نده!!!!!
شرح حال:
امروز با یک دیر کردن تو تایم بیدار شدن، روزمو بد شروع کردم
حالم گرفته شد و خوابآلودگی شدید خیلی زود تاثیر مستقیم گذاشت روی درسم، یک ساعت اول به زور خودمو نگهداشتم به بعد اوکی شدم و تقریبا درس برام اوکی شد و به مرور متوجه اششدم و کمی روبه امید رفت ولی با تموم شدن صبح و رسیدن ظهر و بعدظهرای نحس
بخاطر یک بحث کوچیک خیلی شیک ببخشید ببخشد ولی ریده شد تو حالم
چرا؟؟؟
چون شروع دوباره ام خنده داره براشون!
چرا؟
چون مثل همیشه تا میگن فلان نمیگم باشه انجام میدم.
طبیعی نیست حرصم بگیره که وقتی میگم شروع کردم با خنده بگن"مثل شروع های قبلی"
بازم خودم و حبس کردم تو اتاقم
خواستم گریه کنم هاا
حتی نم اشکمم رسید به مژه های چشمم ولی فقط روی اونا نم نشست و بعدش مثل همیشه سرد شدم و نشستم الکی الکی با حرص خوردنای و فکرای الکی تایمم و به فنا دادم
جالبی اش اینجا بود که تازه ساعت ۱۸ متوجه شدم
ای داد تایم رفته....
باز مثل همیشه قرار بود عذاب وجدان تایم ع دست رفته دامن شب و بگیره
که!
اینبار نزاشتم دیگه بس بود!!!
نشستم خوندم با خودم گفتم برای کی و چی؟دارم وقتمو تلف میکنم؟
مگه اصلا حرفاشون مهمه؟بزنن اونا که همیشه حرف میزنن
این منم که باید با عمل نشون بدم
شبم با دل و جون وقت گذاشتمو خوندم
شاید نتونستم مثل دیروز ساعت مطالعمو برسونم ولی چیزی که بهم حس خوب داد این بود که تسلیم نشدم
میخواستم بگم
بچه ها حتی یک ثانیه از زندگیتون برای یک جمله بی ارزش دیگران نزارید!
از تک تک لحظاتتون برای موفقیتتون استفاده کنید تا آینده از تک تک لحظه ها لذت ببریید
درآخر
هنوزم امید دارم به فردا،یابهتره بگم فرداهاا.
میشم جزو غیرممکنا
میدونم که میشم
"من یکروح جنگنده را در جسمی شکست خورده میپرورانم
که تا روزی جسمم را بشکافد و جوانه دهد"