همش گیر میده هی میگه این کار نکن زشته اون کار بکن هی میگه دستمالتو درست کن گیر پشت گیر اعصابم خورد میشه پیش خودم میگم من مرض دارم ک با این میام بیرون،بخاطر این اخلاقاش هیچوقت بهم خوش نمیگذره وقتی باهاشم همش وقتی یه زن و شوهر میبینم ک چقد باهم خوبن کنار هم نشستن میگم کاش منم جای اونا بودم..تا حالا منو یه رستوران نبرده یه سفره خونه رفتن به دلم مونده با بچهام برم یا چمیدونم یه کافه دو نفره بریم اصلا جوونی نکردم همش یه دلم میگه خودم تنها برم این جور جاها ولی عذاب وجدانم نمیزارتم چیکارکنم😔
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
بریزی تو خودت که چیزی درست نمیشه اونم از دلت خبر ندارم بشین باهاش قشنگ حرف بزن توضیح بده چی دوست داری چی نداری شاید اونم دلیلی داره برای خودش
هیچی اونقدر ارزش نداره که از ارامشت و خوابت یا زندگیت بزنی،چون یه مدت که بگذره میفهمی الکی فکرتودرگیرش کرده بودی و اخرش میفهمی این واست یه تجربه بود که قوی تر از قبل بشی،پس هیچی رو سخت نگیر.