بعد ۶ سال زندگی ددخواست طلاق داده چون یه موجود روانیییی سرهرچی عصبی میشه و وابسته خانوادشه..
تو این ۶ سال زندگی توهین شد نحقیر شدم ...حسرت بچه رو به دلم گذاشت حسرت خونه مستقل به دلم گذاشت پول دادم طلا دادم خونا خرید پولمو برنگردوند مهریمد بخشیدم شد ۱۴ تا همه اینا به درک ....
سرهیچی دادخواست طلاق داده بازم هیچ نمیزاره وسایلامو جم کنم منتطرم تاحکم بیاد به خاطر وسایلام موندم همش پایین پیش خانوادش بعضی وقتا میاد بالا با دوستاش هر و کر میندازه الانم میگه میخام ماشین عوص کنم مغازه باز کنم .... من خواهش میکنم میگفتم توخدا بیا ماشین عوض کنیم میگفت این پراید رخش من الان میگه میخام ماشین جدید بخرم هی از پیشرفتش میگه به دوستاش از برنامه هاش میگه به دوستاش میگه یه گرفتاری و سر درد دارم ( منظور طلاق من ) رد شه خیلی کارا میکنم. ....خدا انتقام کدوم گناه از من دارا میگیره...کارم شده گریه و زجه چرا تموم نمیشه