نه یکم‌حساسه
ولی خب اوضاع جامعه خیلی خرابه
نه من مامانم اینجوری نیس فقط باید بهش بگم هر وقت خواستم برم بیرون و تا قبل غروب تو خونه باشم اما میزاره تنهایی برم بیرون چون میدونه دختره محتاطی هستم
اشکال نداره دیگه وقتی سنت بالا بره شاید یکی دو سال دیگه نمیتونن اینکارو کنن چون به خاطر دانشگاه و گواهینامه و کنکور باید خیلی جاها بری مامانت که نمیتومه کلا تو همه ی اینجاها بیفته دنبالت
بعدشم من وقتی به گذشته نگاه میکنم به خانوادم حق میدم چون واقعا بچگونه رفتار میکردم اگر تو ام رفتارت این شکلیه عاقلانه تر رفتار کن تا بهت اعتماد کنن
هم سنیم
من قبلا ها اینجوری بودم یه مدت لجبازی کردم و گفتم حق ندارید منو زندانی کنید دیگه اوکی شدن الان میتونم تنها بیرون برم
خانواده من اینجوری نبودن
منم تا 18 سالگی اینجوری بودم
ولی بعدش اوکی شد
من 18 ام و وضعیتم همینه.البته چن روز پیش بهش گفتم بقیه خیلی ازادتر از منن و هرروز اینور اونور گفت تو این چند سال درگیر درس بودی کنکورتو بده بعد
بله طبيعيه
پسر من متولد ٨٦ من براش نگرانم و
بالاخره تا ى حديشم طبيعيه
تقریبا همسنیم
تنها تجربه ای که از بیرون رفتن داشتم این بود که بین کلاسای بیرونمون یکیش یهویی خبر دادن تشکیل نمیشه من و دوستمم رفتیم حسابی گشتیم دو ساعت 🤣
درسته جامعه الان درست نیست ولی بنظرم کم کم باید مامانت اجازه بده با انجام کارهای کوچیک چیزایی رو یادبگیری
منظورم با دوستا بیرون رفتن نیست
مثلا استفاده از عابر بانک
خرید کردن و اینجور موارد ک برای دانشگاه نیازن
اره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
