دو تا خواهریم من بزرگتره هستم پدر و مادرم ادمهای بی سوادی هستن اصلا بلد نیستن چطوری با مهمان رفتار کنند دوس ندارن کسی هم بره خونشون از شانس من ک ازدواج کردم همیشه جلو شوهرم نقش بازی میکنم مثلا اصلا شوهرمو دعوت نمیکنن من خودم از خونه خودم گوشت مرغ میبرم بعد ب شوهرم میگم دعوتت کردن ولی اونجا هم با شوهرم سرد رفتار میکنن باهاش حرف نمیزنن ن ک عمدا باشه بلد نیستن مثلا شوهرم روی سفره ازشون تشکر میکنه جواب نمیدن من زود خودم میگم نوشجانت عزیزم خیلی ناراحتم دیشب شوهرم بهم گفت چقدر خانوادت سردن منم هیچی نگفتم