هدفم فقط درد دله و اگه كسي تونست يه راهي پيش پام بزاره
مامان باباي من پير شدن ولي هنوز هر روز خدا درگيرن بابام مشكل داره كلا نرمال نيست ميدونم مقصره ولي مامانمم منو عذاب ميده تا هرچي ميشه فورا ب من حبر ميدن منم دست خودم نيست استرس ميگيرم حالم بد ميشه تا حدي كه تو اين سن فشار خون دارم و اخرين بار ١٦بود فشارم
كاري نميتونم براش بكنم بجز اين ك ابنقد حرص بخورم سكته كنم
مامانم ادمي نيست ك بتونه جدا بشه هيچ پشتوانه اي نداره حداقل جوونتر بود شايد منو بدبخت نميكرد ميتونست جداشه
جالبه وفتي حالم بد ميشه اصلا شك نميكنن بخاطر كارا و حرفاي اوناس و فكر ميكنن تقصير شوهرمه!
دلم ميخاد بميرم راحتشم كاش خدا ب اينجور خونواده هاي مشكل دار بچه نميداد