2737
2734

من کارمند همسر سابقم بود وضع زندگی ما خوب نبود ولی اونا خانوادگی جز پولدارترین های ایران بودند 

وقتی به من پیشنهاد ازدواج داد قبول نکردم چون گفتم اینا کجا ما کجا دو سال پیشنهاد داد تا قبول کردم 

بعد از ازدواج فهمیدم چرا همیشه با پدرش اختلاف داشت 

بله معتاد به شیشه بود 

بعد ازدواج گندش دراومد که یه ساختمون با ۸ واحد رو مفت بخشیده به دوستاش همین شد که هنوز یه هفته از عقدمون نگذشته بود که باباش همه چیو ازش گرفت 

خانواده من مذهبی بودند نمیتونیتم بعد بکهفته بگم طلاق از طرف دیگه میگفتم حالا که این وضعش بد شده خدا رو خوش نمیاد که من هم بزارم برم 

عروسی هم نگرفتیم رفتیم خونه ش تنها چیزی که به نامش بود یه خونه بزرگ تو زعفرانیه برای من که خونه پدریم کلا دواتاق بود خیلی تازگی داشت 

روز اول خونه بود روز دوم همش خواب بود چند هفته گذشت تا اینکه گفت میخوام برم با دوستم شارکتی کار کنم ولی بعدش گندش دراومد که تو این مدت رفته بود به خونه اجاره کرده بود و اونجا مواد مصرف میکرد 

خلاصه بگم بچه دار شدم تو این ۷ سال که با هم بودیم نه مهمونی رفتیم نه رستوران نه مسافرت 

هفته به هفته خونه نمیومد 

نه پشتوانه مالی داشتم نه خانوادم کنارم بودم یه روز تصمیم گرفتم حتی شده تو خیابون بخوابم ولی جدا شم 


بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728

جدا شدم همیرم چیزی بهم نداد ولی حضانت تا ۷ سالگی با من بود  با فروش چند تا تیکه طلایی که داشتم یه خونه کوچیک پایین شهر اجاره کردم 

روز اولی که رفتیم تو اون خونه با به چمدون لباس یادم نمیره بهمن ماه بود و هوا سرد بود یه پتو و باش خرید گذاشتم برای دخترم خودم هم رو به حوله تنی تا صبح خوابیدم 

خانواده ام حتی زنگ نزدن بهم چون میترسیدن رو سرشون اوار شم 

مدرک کارشناسی داشتم ولی هر جا برای استخدام میرفتم میگفتن صبح تا ۶ من دخترم کوچیک بود نمیتونستم

2738

تو این مدت همسر سابقم که فکر میکرد من کم میارم برمیگردم همش اصرار میکرد بیا برگرد تا اینکه رفتم خونه پدرش و تهدید کردم گفتم اگه به من پیشنهاد بده تو محیط کاری به همه میگم چه جور ادمی بوده ابروی شما هم میره 

دیگه بیخیال شد 

خدا وکیلی هم چیزی کم نذاشت تو این مدت 

ولیییییییی از صبح تا شب هزار تا پیام ای مسیج میداد 

منم ادم درونگرایی هستم ولی تا جایی که برام مقدور بود جواب میدادم 

روزی چند بار زنگ میزد چک میکرد 

یعنی از صبح میدونست من چی کار میکنم تا شب 

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز