من همسر سابقم قلق نداشت
همه کار براش میکردم یکسره میگفت تو بدی زشتی بداخلاقی
بعده طلاقم با دوتا پسر حرف میزدم هردوشون میگفتن چقد اخلاقت خوبه هرکی تورو داشته باشه خوشبخته و فلان
اینم بگم شوهرم بعده طلاق گفت دیگه هیشکی نمیاد تورو بگیره دوماه بعدش پسردایی خودش که پسر مجرد بود ازم خاستگاری کرد مثل بمب پیچید توی فامیل و همسایه ها
میخاستم زنش بشم بابای خدابیامرزم نذاشت