۷ ماه درگیر جور کردن خونه و.....بودیم باهم برای ازدواج .پاش مصنوعیه یکیش.بعد ازدواج متوجه شدم عفونت داره بردم دکتر بستریش کردن بیمارستان ۱۸ روز درگیر عمل و غیره بودم گفت دلم میخواد محبتهاتو جبران کنم گفتم چند وقته بخاطر این ازدواج از کارم زدم کنکم کن مستقل شم وبرای خودم کار کنم امروز توی همه خستگیعام یکدفعه گفت بیا از تهران بریم شمال .من اونجا نمیتونم کار کنم بهش گفتم من نمیام از اول ازدواجمون فقط درگیر تو هستم تا میخوام به کارم برسم باز یک پنحره باز مبکنی یک حرف تازه میزنی یکذوز میگی مهاجرت کنبم یک روز میگی نشد بریم شمال.من بخاطر کارم میخوام تهران باشم.بهش برخورد گفت من سربارتم و....گریه کرد
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
لطفا ریپ نزنید نمیخونم. من به اسم کاربری دقت نمیکنم . عاشق کتاب خوندنم کتاب هایی که تا الان خوندم: راز هایی درباره مردان ، بیشعوری ، مردان مریخی و زنان ونوسی ، کیمیاگر ، افزایش اعتماد به نفس ، زبان بدن ، مردی به نام اوه ، تاوان بوسه های تو ، زنان زیرک
انجا یک قهوه خانه بود ٫اما ننشستم به نوشیدن دوتا استکان چای چرا ؟دنیا خراب می شد اگر دقایقی آنجا می نشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم ؟ عجله٫٫همیشه عجله !!!!کدام گوری میخواستم بروم؟من به بهانه رسیدن به زندگی ٫همیشه زندگی را کشته ام