من چون خرید و فروش زیاد دارم معمولا حتی شماره چند تا طلا فروشم دارم و تا حالا مزاحمتی ایجاد نکردن
صبح یه طلا فروشی جدید رفتم . یارو تا مغازه اش خالی شد شروع کرد به نمک ریختن و شوخی های بی مزه
اخرم که از رمز کارت تاریخ تولدمو فهمید گیر داد شماره تو بده برای تولد تبریک بگم بیای اینجا برات جشن بگیرم
مردک بی جنبه انقدر اعصابمو خورد کرد
فمر نمیکردم تو این صنف ادمای بی چشم و رو مثل ایشونم باشه