خونه تکونیم تاره فردا تموم میشه ...

قایق ببینیم گریه مان میگیرد...رنگین کمان ببینیم گریه مان میگیرد...پیتزا ببینیم گریه مان میگیرد...رقص ببینیم هم...ترانه ببینیم هم...کورد ببینیم...بلوچ ببینیم...عرب ببینیم...فارس ببینیم هم...زیارت قبول ای چشم های اشک آلود!!!

خداوندا به من آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم و به من قدرتی عطا فرما تا تغییر دهم آنچه را که می‌توانم و دانشی ده که فرق این دو را با هم بدانم 

......خدایا ب توکل نام اعظمت.

🍓سال ها پیش یک روز که تو مدرسه ادعای خفن بودن داشتم ودورم شلوغ بود کسی جرأت نمی‌کردبهم نزدیک بشه یکی از بچه ها جلو همه تیکه بدی پروند حس بدی داشتم که مسخرم کرده باهاش طرح رفاقت ریختم که یکجا نقطه ضعفش بیاد دستم کوچیکش کنم ولی اون اینقدرمهربون بود طوری رابطه ما شد که شدیم دو تا خواهر خیلی هوام داشت من از اون دختر سرکش سر به هوا که همه را دست مینداختم و آزار میدادم شدم یک دختر آروم که عاشق داداشش شدم خودمو چسبوندم بهش ولی منو نگرفت به دوستم گفتم کمکم کن می‌خوامش گفت من صحبت کردم ولی بیشتر نمیتونم تو زندگی شخصی داداشمم و انتخابش دخالت کنم برای من شد کینه بعد چند سال حالا نوبت دوستم بود ازدواج کنه عاشق پسر پایین شهری شد که بخاطرش جلو همه وایساد خانوادش راضی نبودن  گفت کمکم کن منم منتظر همین روز بودم گفتم بزار امتحان پسره کنم رفتم تا میتونستم از دوستم بدی گفتم پسره هم گوشی حرفای منو باور میکرد و دوستمو عذاب میداد رفتم به داداش دوستم گفتم که این پسر دنبال این زن و اون زنه نزار با هم باشند داداشش تحقیق کرد و نزاشت اینقدر دوستمو تحریم کرده بودند که داشت تو عشق و دلتنگی اون پسره جون میداد هیچ کس نبود کمکش کنه چندسال طول کشید خیلی دست و پا زد تا بقیه را متقاعد کنه که عشقش پاکه اونا را راضی کرد که با پسره روبرو بشن ولی پسره ول کرد رفت با یک زن مطعلقه خراب که زنه پول می‌داد باهاش باشن دوستم چند ماه مریض سخت شد خیلی سخت دردشو فقط من می‌فهمیدم که داره جون میده تو خودش ولی هیچ وقت تلافی نکرد بد نشد به کسی چیزی نگفت دوستم یکجا بلند شد تمرکز کرد رو کارش الان یک فرد مهم شده که همه بهش احترام میزارن هرروز خوشکل تر با فردی ازدواج کرد که پزشکه و پسره میمیره براش من پشیمونم از تمام غم های که بهش دادم می‌دونم به نفعش شد اون عشق سابقش تو لجن غرقه و دوستم تو خوشبختی غرق ولی عذاب وجدان رهام نمیکنه من چند سال روح و روان دوستمو به شخم دادم دوستی که منو از یک دختر  الوات  به یک خانم تبدیل کرد من براش تمام شدم  خیلی دوستت دارم نازنین بیا باز خواهرم باش سخت بهت نیاز دارم 🍓

🍓سال ها پیش یک روز که تو مدرسه ادعای خفن بودن داشتم ودورم شلوغ بود کسی جرأت نمی‌کردبهم نزدیک بشه یکی از بچه ها جلو همه تیکه بدی پروند حس بدی داشتم که مسخرم کرده باهاش طرح رفاقت ریختم که یکجا نقطه ضعفش بیاد دستم کوچیکش کنم ولی اون اینقدرمهربون بود طوری رابطه ما شد که شدیم دو تا خواهر خیلی هوام داشت من از اون دختر سرکش سر به هوا که همه را دست مینداختم و آزار میدادم شدم یک دختر آروم که عاشق داداشش شدم خودمو چسبوندم بهش ولی منو نگرفت به دوستم گفتم کمکم کن می‌خوامش گفت من صحبت کردم ولی بیشتر نمیتونم تو زندگی شخصی داداشمم و انتخابش دخالت کنم برای من شد کینه بعد چند سال حالا نوبت دوستم بود ازدواج کنه عاشق پسر پایین شهری شد که بخاطرش جلو همه وایساد خانوادش راضی نبودن  گفت کمکم کن منم منتظر همین روز بودم گفتم بزار امتحان پسره کنم رفتم تا میتونستم از دوستم بدی گفتم پسره هم گوشی حرفای منو باور میکرد و دوستمو عذاب میداد رفتم به داداش دوستم گفتم که این پسر دنبال این زن و اون زنه نزار با هم باشند داداشش تحقیق کرد و نزاشت اینقدر دوستمو تحریم کرده بودند که داشت تو عشق و دلتنگی اون پسره جون میداد هیچ کس نبود کمکش کنه چندسال طول کشید خیلی دست و پا زد تا بقیه را متقاعد کنه که عشقش پاکه اونا را راضی کرد که با پسره روبرو بشن ولی پسره ول کرد رفت با یک زن مطعلقه خراب که زنه پول می‌داد باهاش باشن دوستم چند ماه مریض سخت شد خیلی سخت دردشو فقط من می‌فهمیدم که داره جون میده تو خودش ولی هیچ وقت تلافی نکرد بد نشد به کسی چیزی نگفت دوستم یکجا بلند شد تمرکز کرد رو کارش الان یک فرد مهم شده که همه بهش احترام میزارن هرروز خوشکل تر با فردی ازدواج کرد که پزشکه و پسره میمیره براش من پشیمونم از تمام غم های که بهش دادم می‌دونم به نفعش شد اون عشق سابقش تو لجن غرقه و دوستم تو خوشبختی غرق ولی عذاب وجدان رهام نمیکنه من چند سال روح و روان دوستمو به شخم دادم دوستی که منو از یک دختر  الوات  به یک خانم تبدیل کرد من براش تمام شدم  خیلی دوستت دارم نازنین بیا باز خواهرم باش سخت بهت نیاز دارم 🍓

......خدایا ب توکل نام اعظمت.

......خدایا ب توکل نام اعظمت.