نمیدونم از حرفای مامانمه که هی میگه باباتو دوست ندارم یا چی مثلا بهم چیزی که میگه باهاش دعوام میشه خیلییی دلم میشکنه و بهم برمیخوره و قهر میکنم و دیگه سمتش نمیرم بعد خالم اینا همش میگن اره مهتاب تو اصلا بابایی نیستی مامانمم میگه نباید اینجوری باشی بلاخره باباته انگاری چیزی که برا من خیلی بزرگه از نظر اونا خیلی کوچیکه و مامانم میگه من چیزی بهت میگم انقدر بدت نمیاد ولی از بابا چرا الانم میگه زشته همه خاله فهمید تو پدری نیستی
به نظرتون آبروم رفت؟