عزیزم. من برا پدرم چکار کنم. من بهش هر چی میگم نمیپذیره. ولی میدونم و دیدم داداشام رو بسیار قبول داره. من از خدامه جایی نرن ولی ادمیزاده دلش میخواد جایی بره. این پسرا نباید به دادش برسن؟ ینی همیشه چند ساله مشکلات دارن؟ شوهرم و بابام کلا رابطه بدی دارن. بابام هزار سال نمیذاره شوهرم بیاد براش رانندگی کنه
خوهمینارو به برادرات پیام بفرست یکیشون نمیتونه دوساعت وقتشو برا پدرش بزاره؟ مردا اینچیزارو دقت نمیکنن شایداگه بگی ببرن
بابا که به رحمت خدا رفته
مامانمم منو قابل نمی دونه
بقیشم به من مربوط نیست
از وقتی بابام پیر شده وتوانایی رانندگی نداره.برادرها میبرنشون بیرون. تادوسه سال پیش خودش توی خیابون میتونست رانندکی کنه الان همونم‌نمیتونه
منم بابام چشماش خیلی ضعیف بود ماشینشوفروختیم بدون عینک رانندگی میکرد ماهم خیلی اعصابمون داغون میشد یه بارم بایه دوچرخه ای تصادف کرد ولی شانس اوردیم چیزی نشد.الان هرجامیخوادبره مجبوره پیاده میره تاکسی میگیره نهایت براش اسنپ میگیرم .تازه جفت چشماش اب مرواریداوردعمل کردیم الان بدترشده .تازه میگه برم ماشین بگیرم ماهم گفتیم باشه حتما برو .گواهینامه پایه یک هم داره ازقدیم ولی نمیزاریم دیگه
جالبه مشکلات شخصی خودت مانع این میشه بهشون کمک کنی و کاملا بنظرت قانع کنندست و هیچ وظیفه ای برای خودت حس نمیکنی بعد نشستی واسه داداشات نسخه میپیچی و حرف از بی معرفتیشون میزنی :////خب تو خودتم مثل اونا خودتو توی اولویت گذاشتی بعد تو خوبی ولی اونا بدن
حرف زدن ک آسونه مهم اینه کی عمل کنه ...شمام واسه بقیه نسخه میپیچی خودتم لااقل عمل کن بهش همتون بچه هاشون هستید
