بهار پارسال تو یه گروهی بودم
یه پسره یه مشکلی براش پیش اومد
منم کمکش کردم تا حل کنه
چون میخواست امتحانومهمی رو بده و خیلی روحیش خراب بود و یکی از دوستاشو از دست داده بود..
خلاصه
منم ساده😑ب من گف میای یکم باهام حزف بزنی خیلی حالم بده
با من کلی درد و دل کرد.
منم کسی نداشتم باهاش درد و دل میکردم
اصلااا یه بارم درمورد مسائله🚫 حتییی یه بارم حرف نزدیم، ولی نمیدونم چرا وابسته شده بود.
اقاااا😑 اخرش گف ازت خوشم اومده و...
ما خیلیی از هم فاصله جغرافیایی داشتیم😬 اون میگف برام مهم نیس😐گفتم ۷ ماه ازم کوچیک تری بازمگفت مهم نیست😑😐
از منم ۷ ماه کوچیکتره،ولی مثل چیا دیونم شده بود😑ول کن نبود
هیجوره نمیرفت 😑 بعدش
منم از گروه لفت دادم.
دعواش کردم گفتم برو 🤨😐
میگف برای ازدواج میخوامت
هر چی میگفتم اولا از هم دوریم، دوما ازم ۷ماه کوچیکتری، سوما کلا نمیخوام.
این اصلا تو کتش نمیرف😑😬
باهاش خداحافظی کردم برای همیشه.
و تلگرامو دیلیت زدم.(تابستون دیلیت زدم)
الان بعد از ۹ ماه پیدام کرده😐😐💔
میگه هیچ وقت فراموشت نمیکنم😐😐😐
ب من بگین چیکارش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟🥲😭