2737
2739
عنوان

اولین کار یواشکی که از خانوادتون کردین یادتونه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 866 بازدید | 48 پست
من دهه ۵۰ هستم یادمه قبل از رفتن به مدرسه یه دوزاری کش میرفتم و تو راه مدرسه یه کیوسک تلفن بود اونجا ...

ببر بده خوراکی چیزییی اخه فوت کردن تو تلفن😂

لطفا لطفا لطفا لایک نکنید ممنونم💙

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اولیشو یادم نمیاد ولی چون اجازه نداشتم تنها برم مدرسه مامانم منو می‌رسوند تا سرکوچه‌ی مدرسه منم میر ...

نه من با سرویس میرفتم و مدرسه و خونه اونا چسپیده به هم بودن!

حتی یادمه یه شاخسین بزرگ داشت هر سری من روش ولو بودم

من گوشمو خواستم دو سوراخع کنم 


 ترسیدم خانوادم مخالفت کنن و مجبور بشم با مخالفتشون باز سوراخ کنم  بهشون نگفتم . 


  پلاک اسم عشقمو واسش خریدم . سر غقدش بده ب زنش . اینم نگفتم  چون منطقی نبود ، دلی بود. 

.


 یکی از اعضای نزدیک خونمون  دیگه دوسش ندارم ولی اینم ب کسی زبونی نگفتم

 زخمی ب قلبمه ، ک خدا هم بغلم کنه ، خوب نمیشه، (۱۴۰۳/۱/۲۹)  خدایا اشتباه کردم ... بغلم کن  آروم شم.....
2728

رفت بودم خونه پسر عموم دخترش همسن من بود باهم‌بازی میکردیم

نشست بودیم یهویی دستم کردم لبه فرش دیدم یه ۵۰۰تک تومنی بود

منم بچگی احمقی ورداشتم رفتم باهاش سایه چشم خریدم

مادرم شک کرد گفت ازکجا اوردی رفتی این خریدی داستان بهش گفتم یه نشکوووونی گرفتتتت تاحالا جاش دردمیکنه حسابیم دعوام کرد

فرداشم رفت همون قدر پول دادبه زن‌پسر عموم😂😂😂😂


وقتی خدا تو آیه هفتم سوره مدثر میفرماید:وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ....و بخاطر پروردگارت شکیبایی کن.انگاردستاشو میذاره دو طرف صورتت و میگه عزیزِ دلم اينبارم بخاطرِ من صبر کن
ببر بده خوراکی چیزییی اخه فوت کردن تو تلفن😂

اونموقع با دوزار خوراکی نمیدادن فقط بکار تلفن میخورد😁

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
رفت بودم خونه پسر عموم دخترش همسن من بود باهم‌بازی میکردیم نشست بودیم یهویی دستم کردم لبه فرش دیدم ...

اوه چقدر دل و جرات داشتیا...

من مامانم مرد از خجالت😔خدا مرگم بده یادم میاد بهم میریزم

2740
اوه چقدر دل و جرات داشتیا... من مامانم مرد از خجالت😔خدا مرگم بده یادم میاد بهم میریزم

۵۰۰تک تومنی بودددمنم بچه بودم بخدا کلاس دومی بودم

بعد مادرم ازخجالتم دراومد فهمیدم خیلی کارم اشتباه بود دیگه نه اینکارم‌تکرار شد نه دروغی گفتم 😂

وقتی خدا تو آیه هفتم سوره مدثر میفرماید:وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِرْ....و بخاطر پروردگارت شکیبایی کن.انگاردستاشو میذاره دو طرف صورتت و میگه عزیزِ دلم اينبارم بخاطرِ من صبر کن
حالا سوراخ کردی؟

آره سوراخ کردم . گوشوار قبلی هم در آوردم ب خیال اینکه خانوادم نفهمن .... 


 اونام رفتن  یه گوشواره واسم خریدن گفتن واسه سوراخ جدیدت 


 تعجب  کردم 


 زخمی ب قلبمه ، ک خدا هم بغلم کنه ، خوب نمیشه، (۱۴۰۳/۱/۲۹)  خدایا اشتباه کردم ... بغلم کن  آروم شم.....
چند سالت بود؟ ضایه است دیگه گوش قرمز میشه ورم میکنه

۱۸سالم بود . ۱۶سال پیش 


 تعجبم واسه این بود ک فکر میکردم ناراحت میشن یا اینکه حداقل میگم جدید سوراخ کردی ؟

هیچی نگفتن 

 زخمی ب قلبمه ، ک خدا هم بغلم کنه ، خوب نمیشه، (۱۴۰۳/۱/۲۹)  خدایا اشتباه کردم ... بغلم کن  آروم شم.....
۵۰۰تک تومنی بودددمنم بچه بودم بخدا کلاس دومی بودم بعد مادرم ازخجالتم دراومد فهمیدم خیلی کارم اشتباه ...

منم کلاس سوم بودم.

یادمه مامانم اومده بود که درباره درسم بپرسه یدفعه همون همکلاسیم منو لو داد.

گفت میدونین سلوی میاد هرروز خونه ماااااااا

مامانم گفت چی کجا کی میاد؟

معلمم گفت هیچی صبحا میاد پیش من با هم میایم مدرسه اشکالی نداره.

وای اون لحظه خورد شدن مادرمو دیدم.

ظهر که رفتم خونه از همون اولش گریه کردم تا وقتی حرفاش تموم شد.کتک نخوردم ولی حرفاش حرفاش....هنوزم بعد از اینهمه سال تک تکشون یادمه.

دیگه هیچوقت نرفتم خونه هیچکس هیچوقت

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز