یکماهه از اون شب میگذره ولی دیگه دلم صاف نشد اشتی کردیما اما من نمیتونم مث قبل شوخی کنم بگم بخندم
میخوام ی چیزی رو تعریف کنم باخودم میگم ولش کن بگی ک چی بشه بشدت ساکت شدم ،کلا ادم ارومیم اما از اون شب ب بعد خیلی ساکتتر شدم
دیشب شوهرم میگف ی مدته ب زور و نفرت صحبت میکنی ولی من گفتم اینطور نیست و فقط یکم خستم...
هرروز اون شب رو مرور میکنم شوهرمو خیلی دوس دارم ازش راضیم ولی حالم خوب نمیشه دیگه
شده اینجوری بشین ؟