2733
2734

برقرار می کنه بعد میاد اینجا گریه وزاری رامیندازه که ولم کرده الان چکار کنم به خانوادم چه بگم الان يکی تایپک زد بود با پسره یکسال رابطه داشته الان ولش کرده 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

نگو این حرفارو.خب ببینه ناراحت میشه بیچاره درد خودش بسشه دیگه.خودش داره اذیت میشه گریه میکنه ما بیایم قضاوتش کنیم و بگیم ب چ حقی رابطه داشتی؟!؟این سوالارو اون دنیا خدا باید بپرسه

یه رابطه دوطرفست دو طرف قطعا لذت بردن به زور که نبوده

دقیقا دو طرف از هم استفاده کردن و از هم لذت بردن دیگه غر زدن نداره 

طرف که به زور نبوده یل زندانیش  نگرده بود 

انشالله خوب بشید @خدا حافظ من رفتم 

احتمالا اون پسر خیلی خوب نقش بازی کرده  دوم سن دختر کم بوده و با هیچکس تو خانواده اش دوست نبوده که بتونه راهنمایی بگیره 

 👈 من مادر یک کودک اتیسم هستم توجه کنید از این بعد در تاپیک های متفرقه ام به سوالات در مورد اختلال اتیسم هست پاسخ نمیدهم لطفا در تاپیک هایی که موضوع شون و عنوان شون اتیسم هست سوال خودتان بپرسید ممنونم که رعایت میکنید منم یک انسانم گاهی دوست دارم از دنیای اتیسم دور باشم و تاپیک های غیر اتیسم بزنم 😊
بنظرم بهتره کسی رو قضاوت نکنیم این اتفاقا تو زندگی پیش میاد،مهم اینه چجوری رد کنیم 

این قضاوت نیست عزیزم خدا کمکش کنه اما باید به بقیه فهموند این کار قبیحه ...اگر شما و من چیزی نگیم چار تا دختر که توی سایتن میگن عه خوب همه با دوست پسرشون رابطه دارن و دید بقیه هم بد نیس در این باره پس منم اینکارو میکنم

این کار بده گناهه شمام بگو گناهه

دنیا همه هیچو اهل دنیا همه هیچ .....ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

والا دخترا خیلی پرو شدن لذتشو میبره عشق و حالشو میکنه پسره که میره میوفته گریه و زاری یعنی چی این ادا اطوارا😑

ایام خشکسالی و قحطی کشاورز رفت پیش آسیابان بهش گفت"تو رو به روح پدرومادرت بچه های من دارن از گرسنگی میمیرن یه خورده به ما گندم بده" آسیابان یه مقدار گندم ریخت تو دستمال گره زد داد بهش.کشاورز همینطور که میومد داشت دعا میکرد میگفت"خدایا به حق عزتت گره از مشکلات مردم باز کن گره از گرفتاری های مردم باز کن گره از قحطی و خشکسالی باز کن" انقد گره گره کرد تا این گره های دستمال بازشد همه گندم ها ریخت روی زمین چنان عصبی شد رو کرد به خدا گفت: سالها نرد خدایی باختی🦋این گره از آن گره نشناختی؟🦋 آن گره راچون نیارستی گشود🦋این گره بگشودنت دیگر چه بود؟🦋کشاورز تا برگشت گندم هارو از روی زمین جمع کنه: چون برای جستجو خم کرد سر🦋دید افتاده یکی همیان زر🦋 یه صدایی در درون بهش گفت: تو مبین که بر درختی یا به چا🦋تو مرا بین که منم مفتاح راه🦋 سجده کرد و گفت:کای رب ودود🦋من چه دانستم تورا حکمت چه بود؟ :)   
چجوری نیست ؟

که بگی دو طرف لذت میبرن گاهی دختر ترس از دست دادن طرف مقابلشو داره و بر خلاف میلیش زیر بار چنین چیزی میره متاسفانه

البته به نظر من بهتره قضاوت نکنیم برای هرکسی ممکنه این موضوع پیش بیاد

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز