چند وقت پیشا دیدیم پسر همسایه مون صدای بحث دعواش با مادرش میاد
مادرشم اومد بیرون کلی گریه کرد گفت پسرم اینه وسایل خونه رو شکونده و عاشق یه دختر از خانواده خرابی شده ما راضی نیستیم
گفت همه مسخرش میکنن با این انتخابش ولی پسرم حرف گوش نمیده گفته میخوام از این شهر فرار کنم برم
بعد مشخصات دختره رو گفت من شناختمش قبلا جایی باهاشون رفت امد داشتم از اون خانواده های معتاد و بی ابرو بودن دختره مادرش جادوگر بود یه جادو برای زندگی من گرفتن زندگی منو نابود کردن سر یه جریانی...
بعد دیگه دختره خیلی به پسره فشار اورد زورکی رفتن عقدش کردن هیچکس راضی نبود جالبه دختره جهیزیه هم نیاورد راحت ازدواج کرد
من پیجش داشتم وقتی ازدواج کرد یه ویدیو از دوران دوستی منتشر کرد چندسال تو بغل پسره بود باهاش همه جاااااا رفته بود
مامان پسره میگفت کاری بهش کرده که ناهار شامم خونه نیومده همش با دختره بوده
حالا من با اینا کاری ندارم
خب حالا ما چرا با هر پسری دوست میشیم شانس نداریم یه اشغال روانیش گیر ما میاد؟