2733
2734
عنوان

خیانت شوهرم 💔

847 بازدید | 37 پست

دخترا از زمان الان بگم نمیدونم از عصبانیت پریود شدم نمیدونم بخدا از غصه هست از چی هست تازه تمیز شده بودم

به شوهرم میگم منو ببر روستای مامانم اینا هعی فردا فردا میکنه من اونارو اصلا ندیدم نرفتم خونشون عید دیدنی

امروز دوستاشو آورده بود اینجا اونا رفتن منو داشت خفه میکرد می‌گفت گلوت و سینت بیرون بود 

الان هم دوباره رفیقاش رو آورده مطمعنم تا ساعت چهار پنج اینجان 

صدای نحسشون نمیذاره بخوابم 

از همشون متنفرم

خیانتش رو تعریف کنم ...

یه هفته بود خونه مامانم اینا بودم فهمیدم که مادر شوهرم اینا رفتن خونه مامان بزرگ شوهرم اونجا چند روز بمونن زنگ زدم گفتم سجاد بیا دنبالم دیگه اونا نیستن کسی نیست بهت غذا اینا درست کنه من بیام گفت نهههه بمون خونه مامانت اینا خیلی وقته نرفتی (من بالا طبقه مادر شوهرم اینا هستم)

گذشت مادر شوهرم اینا یک هفته موندن شهرستان من هم دو هفته شده بود که خونه مامانم اینا بودم ....

خیلی خجالت می‌کشیدم و از یجا هم رفتارهای پدرم رو مخم بود اذیتم میکرد 

مادر شوهرم اینا برگشته بودن بعد از هزارتا زنگ شوهرم اومد دنبالم.........

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           

اومدم دیدم خونه افتضاح بود از بس کثیف بود

و‌چندتا ظرف هم شکسته بود 

اونارو تمیز کردم روزا هعی میگذشت شوهرم همش تو گوشی بود و زنگ میزدم باغ رفیقش بود 

جالب اینجا بود اون مرد که موقع پریودی هم باهام می‌خوابید اونموقع یک ماهی بود بهم دست نزده بود 

بعد من تازه عروس بودم حدوداً پنج شیش ماهی بود عروسی کرده بودم اومده بودم شهر غریب 

کسی منو نمی‌شناخت اینجا به جز فامیلاشون اونم نزدیکا مثل عمه و عمو دایی و خاله

من افسرده هم از خونه در نیومده بودم بیرون اصلأ خلاصه دیدم رفتارهای شوهرم مشکوکه یسری از حموم در اومده بود دستش خیس بود هرچی میزد اثر انگشت باز نمیکرد گوشی رو رمز عددیش رو زد من پشت سرش بودم فهمیدم بعد نصف شب رفتم همچی رو چک کردم دیدم با دختر همسایشون که تازه مطلقه شده دوسته و زمانی که من روستا بودم اونو آورده خونمون رو تخت من باهاش س... هم کرده

ببخشید حتی بهش گفته بوده زن‌من مثل کویر میمونه تو آب داری 

خیلی گریه کردم شوهرم هم معذرت خواهی کرد گفت تکرار نمیکنم ولی تکرار کرد تا دختر ازدواج کرد رفت یه شهر دیگه ولی میدونم الآن دیگه با دختره نیست 

منم مجبوری موندم ازش بدم میاد بین بد و بدتر موندم خیلی دلم شکسته

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
حالم تخ می شد  خداییش . منم شوهرم ۱۴ سال ازم بزرگتره همش فک میکنم چون جوون ترم  خیانت نمیک ...

از اول می‌دونستی ؟ 

من سر عقد فهمیدم 

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           
اومدم دیدم خونه افتضاح بود از بس کثیف بود و‌چندتا ظرف هم شکسته بود  اونارو تمیز کردم روزا هعی ...

حالم بد شد چطور میتونی تحمل کنی ؟!! 

فقط بچه نیار فعلا تا تکلیفت با خودت رشت بشه 

کاربری دست هشتاد میلیون نفر ب جز شما                             
2740
تاپیک قبلتم گفتم اگ باز کاری کرد ساطور بردار ببر خلاصش کن 😒😒😒باهمون دروغ اول حسابشو باید میرسیدی ...

بخدا سر عقد فهمیدم 

دیگه نمی دونستم چی کنم 

روستایی که من بودم طلاق مساوی بود با بدبختی

اونم با بابایی که من دارم

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           
اول اولش ک نه ‌ گف ۷و ۸ سال اما تا قبل عقد فهمیدم ۱۴ ساله

دقیقاً عین من

برای تو بیبی فیسه؟

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           
نمون چون بعدا یه جا دیگه یه گوهی میخوره 

میدونم و مجبورم حداقل اینجا تنهام اما اونجا...

و مرگ سال هاست ، هرچه در من میگردد ، چیزی برای کُشتن پیدا نمی کند .                           
بخدا سر عقد فهمیدم  دیگه نمی دونستم چی کنم  روستایی که من بودم طلاق مساوی بود با بدبختی ...

بگردم 

حالا خودتو ناراحت نکن امیدوارم سرش ب سنگ بخوره و درست بشه دست از رفیق بازیشم برداره

لایک نکنید لطفا🦭
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز