بچه ها امشب برادر شوهرم برای جاریم یه انگشتر گرفته بود اورد انداخت جلو من مرجان بیا ببین خوشگله.
با فاکتور خرید.
راستش خیلی ناراحت شدم از فخر فروشیشون جاریمم مدام میگفت چهل و پنج گرفتم.
این برادر شوهرم امسال یکم وضعش خوب شده مدام ماشین و طلاهای زنشو تو چشم ما میکنه. ما هم امسال دست و بالمون خیلی تنگ بود.