وقت ازدواج ما که شد (۵ سال پیش) همسرم خیلی سال بود مستقل بود از خانواده جدا زندگی میکرد، خودمم همینطور، خانواده همسرم گفتن ما هیچ رسمی نداریم. نه طلا خریدن نه کادو دادن نه خرید عقد نه عروسی نه هیچی. واقعا هیچی که میگم هیچی هیچی. عروسی نگرفتن خود همسرم با مشارکت خودم گرفتیم.
سر عقد یه زنجیر قدیمی خودش که مشخص بود مدل ۵۰ سال پیشه رو داد. بعد گفت اینو تو چمدون داشتم برات آوردم!
این تنها طلایی بود که تو ۵ سال عروس بودنم به من دادن. من اینا رو دیدم هیچ انتظاری از این خانواده نداشتم و ندارم. ۵ ساله خودمون کار کردیم ماسین خریدیم خونه خریدیم وسایلمون رو نو کردیم کلی کشور رو گشتیم ایشون هربار ما رو دیده فقط گفته پولاتونو حروم نکنین. دخالتش تو زندگیمون صفره همسرم باهاش یه ارتباط محترمانه حداقلی داره صرفا برای اینکه حق پسری رو به جا بیاره. ماهی ۲ ماهی یک بار میریم خونه هم. یه وعده نهار میخوریم دو سه ساعت و تمام،