سلام بچه ها
من چند ماهیه نامزد کردم نامزدیم هم سنتی بود یعنی مادر نامزدم منو پسندیده بود و اینا
بعد من الان نامزدمو خیلی دوس دارم اونم منو خیلی دوس داره
ی مشکلی که الان پیش اومده واسم اینه که
ما عید دیدنی هنوز نرفتیم خونه پدر نامزدم چون مهمون داشتیم سرمون شلوغ بود اصن نشد که بریم ولی اونا اومدن پنج دقیقه نشستن و رفتن
شنبه هم من زنگ زدم به مادرنامزدم گفتم بیایم خونتون گفت نه اینجوری هول هولی خوب نیس قشنگ یروز بیاین واسه شام بیاین ، من خوشم نمیاد که پنج دقیقه بیاین بشینین و برین
منم گفتم دیر میشه اینجور که گفت طوری نیس هم حالاشم دیر شده ولی بزارین یروز قشنگ برا شام بیاین منم گفتم باشه
الان دوشنبه (دیروز) من به بابام گفتم صبح زنگ بزنه به پدر نامزدم بگه شب میایم خونتون . بابامم زنگ زد بعد پدر نامزدم گف هماهنگ کنم میگم بهتون
بعد دیدیم هیچ خبری نشد . من ب نامزدم گفتم خب چیشد؟ اونم ب مامانش گفته بود مامانشم ناراحت بوده از اینکه ما دیر میریم گفته نیان نمیخواد بیان
عصر پدر نامزدم زنگ زد ب بابام گف نیاین اخر هفته بیاین
الانم بابام خیلی ناراحت شده میگ مارو راه ندادن تو خونشون و واقعا بهش بر خورده
میگه نامزدی بزنیم بهم
منو نامزدمم ناراحتیم اخه مامانش خیلی لج کرده و الان داره لج و لجبازی خانواده ها میشه این وسطم ما قربانی میشیم
منم به نامزدم میگم خانواده من قصدشون بی احترامی به خانواده تو نبود ، ما نتونستیم که بیایم خونتون چون مهمون داشتیم از راه دور اومده بودن ولی خانواده تو با قصد و غرض به خانواده من بی احترامی کردن مارو راه ندادن
الان من چیکار کنم ب حرف خانوادم گوش بدم؟ درحالی ک خیلی نامزدمو دوس دارم . بقیه هم بم میگن تو نمیتونی با خانوادش کنار بیای وقتی ک اینجورن