مادر شوهرم قبل عید ما پیششون بودیم شهر دیگه ان بعدش گفت من میخوام ماه رمضون که خب عیدم میشد بیام شهر شما همش اونجا بمونم که تموم شه ماه رمضون! خلاصه منم اصلا نگفتم بیاید یا نه !!! تعارفمنکردم آخه دو ماه پشت سر هم چند روز پیششون بودیم من دیگه میخواستم برم پیش مامان خودم باشم
خلاصه فکر کنم ناراحت شدن میخواست روزه نگیره به این بهانه فکر کنم
پارسال و و سال پیششم عید با اونا بودم حالا باباش به شوهرم گفته شما دیگه عید نمیاید؟!؟ یعنی واقعا پر توقعن
نمیدونم باید چیکار کنم همش به شوهرم احساس گناه میدن!