بچه ها خونواده هامون راضی نبود چون شهرمون یکم از هم دور بود و خب یکسال تمام میخواست راضی کنه پدرشو و منم مادرمو راضی کنم ولی من شکاک بودم چون گذشته یچیز ازش دیدم ولی خب اون واقعا گذاشت کنار ولی من بهش گیر میدادم خلاصه همیشه میموند حتی با دعواهایی ک داشتیم و میگفت بیا درستش کنیم ولی سری اخری خیلیی خوب بود رفت شهرشون به من نگفت داره میره من بهش گیر دادم ولی خیلی راحت کات کرد گفت اصلا میرم زن میگیرم دختر فامیلمون عصرش دوباره گفت الکی گفتم بسوزی ولی کلا دعوامون تموم نشد و رابطه تموم شد و کلا بلاکم کرد و شمارش عوض کرد مامانشم همون روز گفت این نامزد کرده ینی بلافاصله بعد دعوامون 😑😑😑 گفتم این تا دوساعت قبلش با من خوب بود چجوری زن گرفت اخه ادم مگ بعد دعوا یهو زن میگیره همون روز بنظرتون راست گفته؟؟ چرا یهویی رفت اینقد خوب بود تو دو ساعت منو برای همیشه کذاشت کنار باورم نمیشه اون همه عشق الان یه ماهه...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید