بعد یه ساعت دیدم نیومد رفتم دیدم وسط سالن خوابش برده پتو آوردم کشیدم روش خودمم بغلش کردم خوابیدم کنارش، از خواب که بیدار شد برد من رو لباس فروشی یه دامن خرید برا اینکه تا زایمان دیگه شلوار نپوشم، از اون به بعد از شوهرم خجالت میکشم تو چشمش نگاه کنم، موقع رابطه هم اتاقو تاریک میکنم تا نگاه در نگاه نشم خیلی کار بدی کردم، حالا اگه اون خودشو کنترل نمیکرد من رو با بچه تو شکمم میزد چه اتفاقی میفتاد