با روی سیاه، با گریه و آه
از راه اومدم، با بار گناه
من خیلی بدم، من دیر اومدم
دستم رو بگیر، من نابلدم
میترسم اگه بخشیده نشم
درد دلمو من با کی بگم؟!
کار همه راه میفته اگر
باشه میدونم، من آخر صف
من حَقّمه که لایق نشدم
راستراستی درست عاشق نشدم
من حَقّمه که عاشق نشدم
راستراستی درست عاشق نشدم
من حَقّمه که آتیش بگیرم
یک دم تو آتیش، صد بار بمیرم
تو حَقّته که آتیش بزنی
من بنده و تو مولای منی
من حَقّمه که آبروم بره
آتیش و مذاب تو گلوم بره