همش یه ریز داشت میگفت من اینجور من اونجور . من خونم فلان جاست میتونی ؟ من قبلا طلاق گرفتم. من نمیخوام زنم کار کنه. شما اینجوری هستی؟ اینجوری نیستی؟ فکر کرده کیه؟
منم گفتم حتما قصد ازدواج ندارید که انقدر شرط و شروط داری. خیلی بهم بر خورد. انگار میخواست من بگم نه نمیخوام