سر یه حرف بعش گفتم دوست ندارم باهات بیرون برم به خاطر بچه میام اونم ریلوس گفت منم همینطور ...با مامانم صحبت کردم گفتن حضانت بچه رو بده خانمت .این زن به درد تو نمیخوره .بچه رو هم بده اینا بزرگش کنن ....عصبی ام ..به خاطر اینکه هر چند وقت یکبار حرف جدایی رو خیلی ریلوس میگه وقتی من هم میگم باشه میگه نه من تصمیم میگیرم کی جدا بشیم و نمیخ ام جدا بشم .....
از این ه بندازنت تو جایی ک نمیدونی چی پیش میره بیزارم .