2752
2734
عنوان

ی کار میخوام انجام بدم

| مشاهده متن کامل بحث + 522 بازدید | 52 پست
خب حالا ک حداقل یکی از اعضای خانوادت میدونه قطع کن

براشون مهم نیست چیکار دارم میکنم 

چ قرص خوردنم چ نخوردنم

البته مامانم میگ اینارو اگر بخوزی تااخر عمرت باید بخوری سرهمین میگ قط کن

انگار همه ی فکر و خیال ها توی یک چشم به هم زدن جمع بشن درون جسم واحدی که ازش هیچ راه فراری نیست‌.
فکرشو کردم مجبورم کرد دکتر بهش فکر کنم  ولی هرچی فکر میکنم عاقلانه بنظر نمیاد چجوزی بیست روز ...

همین تو یه مشکل داری هیچیو باور نداری 

فکر میکنی همه اشتباه میگن همه بدو میخوان

باید خودت پاشی خراب کاری کنی. 

حداقل به عنوان کسی که دارو میخوری و میدونی روحي روانی خوبی نداری بخاطر همین حرف یکی دیگه که مخش مشکل بیماری نداره و خیر تورو میخواد رو بپذیر 

و چجوری چجوری نکن. 

من دارم میگم بهت برا اقوامم دکتر گرفتیم کلی دارو گرفت می‌خورد بهتر نمیشد بدتر هم می‌شد مثل تو. 

ولی بیمارستان رفت اصلا انگار تازه متولد شده بود آدم دیگه بود. 

ببین دارو تو روزای عادي فقط جوابه. 

وقتی به مرحله حادی میرسی فقط بیمارستان جوابه. 

مثلا فرض کن سرما خوردی یا بیماری کمی داری با قرص دارو خوب میشی، ولی وقتی حاد شد فقط بیمارستان تروو میتونه خوب کنه. 

الانم به حرفم گوش کن تو مرحله حاد بیماریت رسیدی

از طرفی دارو هم نمیخوای و واقعا هم کار ساز نیست تو این مواقع. 

بیا یه دوره بیمارستان برو هم خوب میشی هم از دارو نجات میابی. 

اونجا خودشون بلدن طوری آرومت میکنن که با آرامش استراحت میکنی، مثل اتاق خودت نیست و حال و روحیه الانت. 



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همین تو یه مشکل داری هیچیو باور نداری  فکر میکنی همه اشتباه میگن همه بدو میخوان باید خودت پاش ...

میدونی من دارم ب کدوم بخشش فکر میکنم؟

ب اون بخشی که من ی دختره ۱۹ سالم ک قراره بین جامعه ای زندگی کنم ک نپذیرفتن حتی قرص خوردنشو 

چ برسه بیمارستان رفتنشو 

ب اینک وقتی ۲۰ روز توی اونجا باشم ممکنه تمام عمرم این ۲۰ روز از ذهنم بیرون نره

از اینکه بعدا ی موقعیتی پیش بیادو من از گذشته ای ک داخلش باشم‌فراری باشم

اینکه بعدا کارم ب دادگاه کشید میتونن مدرک داشته باشن درصورتی ک برای بیماریای جسمی این وضعیت نیست

میتونیم برای فامیلای دیگ تصور کرد ک من نرفتم برفرض ولی با خودم چیکار کنم با روزایی ک قراره اونجا بگذرونم با فکرایی ک همیشه دنبالم میان

انگار همه ی فکر و خیال ها توی یک چشم به هم زدن جمع بشن درون جسم واحدی که ازش هیچ راه فراری نیست‌.
میدونی من دارم ب کدوم بخشش فکر میکنم؟ ب اون بخشی که من ی دختره ۱۹ سالم ک قراره بین جامعه ای زندگی ک ...

عزیزم

فکرات درسته ولی نه اینجا

نه جایی که تو مرحله بین مرگ و زندگی قرار گرفتی 

تو تا مرحله خودکشی رفتی، پس اینجا وجودت و جونت از همه چی مهمتره، وقای این موقعیت رسیدی نگران حرف کسی یا فکرای مخرب خودت نرو. 

تو حالت عادی هم تو هرجا بری و هرکار بخوای کنی ازت میپرسن که سابقه استفاده دارو اعصاب روان داری؟ 

یعنی همین داروها کافیه، دیگه بیمارستان نیاز نیست. 


پس همونطور که گفتم فکر خودت و سلامتیت باش، تو باید باشی که زندگی جدیدت رو بسازی، خدایی نکرده به همین شکل بخوایی بری جلو، و اتفاقات بدتری پیش بیاد چی؟ بازم نگران حرف مردمی؟ الان نه خودت میتونی زندگی کنی و حرف مردمم هست، 

پس زندگی خودتو نجات بده مهم زندگی خودته. 

مثلا میگم من سکته کنم مجبورم برم بیمارستان 

بخاطر فکر خودم و دیگران نمیتونم که نرم. 

الان تو مجبوری برا ادامه زندگیت این کارو کنی. 

بعدا بیشتر فکر میکنی و افسوس میخوری اگه با همین روال پیش بری و اتفاقات بدتری ببینی. 

اونوقت چیزی شد، پشتت حرف نمیزنن که این دارو می‌خورد این اینجوری بود آخرشم این شد وضعش؟ 

تو بری خوب شی بعدش بچسبی به زندگیت و اهدافت و پیشرفت کنی و اسیر این فکرها نشی و خودت تو این فکرها نری کسی دیگه هم تو این فکرها نمیره 

2731
عزیزم فکرات درسته ولی نه اینجا نه جایی که تو مرحله بین مرگ و زندگی قرار گرفتی  تو تا مرحله خ ...

اگر راه سومی باشه چی؟

اگر با ورزش رفتن و بیشتر بودن با دوستام حالم بشه بهتر بشه چی؟

نمیخوام از خودم تعریفی بدم ولی هوشی ک توی رشتم دارم همه میدونن میتونم ب جای خوبی برسم از طرفی میگم وقتی تو تمرکزتو از دست دادی هیچی نداری

با بستری شدن مشکلی ندارم ولی همین ک مجبور باشم مامان بابامم بدونن مشکل دازم

دختری باشی ک همیشه از رفتار خوبش بگن و افتخار کنن 

نمیدونم فقط میحوام یکم از دید من ب قضیه نگا کنی

منظورم اینه میدونم ممکنه خوب شدنم توی اون باشه ولی اگر برعکس اون باشه چی مثلا اگر من برم اونجا و شرایط و ادماش جوری باشه ک حالم بدتر بشه

یا اینکه ی اتفاقی اونجا بیفته و چیزایی ببینم ک نباید 

نمی دونم واقعا کی این وسط خوبی منو میحواد روانشناس و روانپزشکی ک ب بعدای دیگ زندگیم نگاه نمیکنن یا خانوادم ک دوست ندارن توی این وضعیت باشم 

مامان با قرص خوردنمم اوکی نیست یعنی تا نوار مغزیمو ندیده بود قبولم نداشت خوب نیستم  ولی خب حس میکنم بیمادستان زیاده رویه

انگار همه ی فکر و خیال ها توی یک چشم به هم زدن جمع بشن درون جسم واحدی که ازش هیچ راه فراری نیست‌.
من بالای پنج تا قرص اعصاب مصرف میکنم خب بعد بیشتر از شیش ماهه تحت درمانم هم روانشناس هم روانپزشک&nb ...

ببین اگرمیخوای قطع کنی یهو قطع نکن اگ کامل میخوری اول نصف بخور بعد یک چهارن بعد قطع کن و برای این پروسه زمان بده چون الان ن ۶ ماه دیگه میفهمی چ غلطی کردی

ببین اگرمیخوای قطع کنی یهو قطع نکن اگ کامل میخوری اول نصف بخور بعد یک چهارن بعد قطع کن و برای این پر ...

اگر بخوام قطع کنم با ی دکتر صحبت میکنم ک چجوری قطع کنم

انگار همه ی فکر و خیال ها توی یک چشم به هم زدن جمع بشن درون جسم واحدی که ازش هیچ راه فراری نیست‌.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز