2737
2739
عنوان

ای کاش بمیرم از بس بدبختم

8751 بازدید | 91 پست

سلام. خیلی دلم پره. یه چیزایی تو زندگیم هست که ازارم میده نمیشه هم پشت سرشون گذاشت یا حذفشون کرد. از دوستام فاصله گرفتم ب زور خونه بابام میرم . معاشرتم کم شده. افسرده نیستم .ولی به یه چیزایی که فکر میکنم داغون میشم ‌ . حتی اگه نخامم فکر نکنم بقیه یادم میارن. یا بهم ترحم میکنن یا باهاش ازارم میدن. خسته شدم

مشکل شوهرته؟

شوهرت نمیذاره معاشرت کنی

خونه بابات بری؟؟

😙گل پسرم قندعسلم فتوکپی برابر اصل خودمه😙 شوهرم خیلی خوشبخته ازمن یه کپی کوچولو شده داره مگه نه🤗😍              اسمم دانا س دوستان


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738

عزیزم واضح تر بگوو ، ولی بیشتر مشکلات راه حل دارن یا حداقل میشه کاری کرد که کمبود ها تا حدودی جبران بشن

به استفاده از برچسب های تبعیض جنسیتی ( ترشیده .متعلقه.داف . پیر دختر . منزل . ضعیفه . پسرزا . دست خورده . مطلقه .مردیه واسه خودش . خواب زن چپه و ... ) پایان دهیم تا جنس دوم حساب نشویم.

من زمان مدرسه خیلی محبوب بودم. همه دوسم داشتن . خلاصه خیلی مغرور بودم. چند سالی ی پسر پا فشاری میکرد که باهاش دوست شم اما من ردش میکردم. تا اینکه بعد از چند سال قبولش کردم تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. 

کلی سختی کشیدیم تا بهم رسیدیم 

اما همه چیز اونجوری ک میخاستم نشد. زندگیم خراب شد. نکه شوهرم بد باشه ها بقیه بدن

خوب اينطوري كه سربسته عنوان ميكني كسي نميتونه نظري بده يا حتي دلداري بده اگه دوست داشتي واضح بگو چي شده

من با مخالفت خانوادم ازدواج کردم. خیلی ناراحتشون کردم. اما الان پشیمونم که اینقدر ناراحتشون کردم راه جبران و برگشتی هم ندارم. 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687