مشکل من اینکه یه عمو حسود دارم که کلا زندگیش دو حالت داره اگر ببینه فردی از همه لحاظ تو زندگی پایین تر از خودشه خوشحال میشه و کاری به کار اون طرف نداره
حالت دوم وقتی که یه کسی وضعش بالاتر و خوبتر از خودش باشه حالا چه مالی چه تحصیلی از حسادت میترکه و فقط میخواد طرف رو بکشه پایین و بدبخت کنه. یکسره حرص میخوره و برای اون طرف نقشه می چینه
مشکل من اینکه وقتی من دانشگاه دولتی قبول نشدم خودش و زنش از خوشحالی داشتن بال در میآوردن و جلو روی خودم اینو نشون میدادن
الانم که دارم دانشگاه آزاد درس میخونم و سال آخرمه هر سری دقیقا هر سری که منو می بینه با خنده و پوزخند میگه رشته ات چی بود؟ ( در حالی که هزار بار پرسیده تا حالا فقط میخواد سر بحث رو باز کنه) بعد میگه این چه رشته ای هست که تو میخونی؟ به درد نمیخوره ، پول توش نیست ، ول کن میخوای چیکار درس میخونی، حتما از فلانی تقلید کردی رفتی این رشته
( در حالی که همه میدونن برای رشته من هم کار هست هم پول و علاقه ام دارم هم خودم هم پدر مادرم راضی هستیم)
همه این حرفا رو از حسادت میزنه دلش نمی خواد من حتی یه لیسانس ساده داشته باشم و اینکه بارها زنش گفته که درسم خوب بود همیشه دلم میخواست ادامه بدم نتونستم. قشنگ مشخصه زنش پُرش میکنه که مخ منو شست و شو بده و از ادامه تحصیل منصرفم کنه
دیگه انگار منو دست انداخته هر سری که منو می بینه با این جمله شروع میکنه که رشته ات چی بود و ادامه میده
خواهش میکنم یه جواب دندون شکن بگید که هم محترمانه باشه هم برای همیشه اجازه ندم تو زندگیم دخالت کنه؟؟؟😢
لطفا اسم رشته ام نپرسید چون مطمئنم زن عموم هم اینجا عضو هس