من ازچهارده سالگی انواع خیانت وازشوهرم دیدم حتی قبل ازدواج بیست ودوساله من زندگیم همینه مهرومخبت شوهرم به خانوما بوده یاعاشق همکلاسیش شده یاعاشق همکاربیوش شده یازن شوهردار منتهی اخرین ضربه خیلی کاری بود بهمن ماه پارسال من ناخواسته باردارشدم وهمون اواخرماه اولم فهمیدم داره باکسی چت میکنه هرکاری کردم نگفت وقشنگ باوقاحت تمام عذرموخواستوگفت به سلامت اره هرچی که توفکرمیکنه اصلا زن گرفتم بعدرفتنم خونه پدرم درجا خونریزی کردم وبچه سقط شد چون حدود چهل روزه بوداصلادکترنرفتم فقط مادرم فهمید درحال سقطم بعددرهمونحال خونریزی دختربزرگم که بیست ویکسالشه تل گرام پدرشوزده بودروگوشیش وپیامهای شوهرموبایه زن بیوه برام میفرستاد تندتنداسکرین شات میکردومیفرستاددیدم داره باالتماس بهش میگه اجازه بده بیام دستاتوبگیرمومحرمت شم بعد اونم میگفت فعلاکه اسم زنت توشناسنامته اونم میگفت کدوم زن کدوم زندگی این زندگی زنش کودرحال خونریزی بودمواینارومیخوندم باورم نمیشد بعدبیست ودوسال زندگی طوری به اون ز میگفت قیچی به موهاتنخوره ها دوست دارم موهاتوشونه کنم بوکنم بریزم روصورتم تمام شبو بهش پیام میدادومنتطرمیموند تااون انلاین شه یک ساعت درشبانه روزنمیخوابید هردقیقه پیام میداد بهش تابیدارشه نوشته بودچشامودوختم به گوشی چشام اشک میریزه بس که دوختم به گوشی تاخانوم بانازمیومد جواب میدادومیرفت بعدفهمسدم پسرش پیش دانشگاهیه ودخترش ازدواج کرده ودامادداره دوسال ازمن بزرگتره
یعنی متولد 56بود من متولد58وشوهرم 54