همزمان که صبحونه میخوری داری خاله شادونه میبینی
بعد با دوستات قراره انگشتر طلا دنبال بازی قایم باشک عمو زنجیر باف و خاله بازی کنی
بعد با علف و گل و سبزی های خیابون تصمیم میگیری اش یا عطر درست کنی😂😂😂
دست دوستات کارتای جومونگ و پول برره میبینی یا بستنیای رنگارنگ سالار
جمعه صبحا فیتیله نشون میده و مسابقه محله
کتابای تاینی تاک و بنی سو یا سک سک که کلی کارتون و فیلما و بازی های قشنگ داخلش داشت
از این خودکار اکلیلی ها که بو داشت
تلویزیون داشت شماره زنگوله ها که قصه میگفت نشون میداد و تو یواشکی زنگ میزدی یا مای بیبی مای بیبی دوست داریم رو پخش میکرد و همزمان باهاش میخونی
باز یکم بزرگ تر شدی اون موقع تازه برنامه وایبر و لاین بود فکر میکنم ولی تو یواشکی داشتی رمان میخوندی
یادش بخیر رمان در همسایگی گودزیلا یا تقاص یا سریالای کره ای مثل پسران فراتر از گل وارثان و ...
چقدرررر اون موقع ها خوش میگذشت یادمه ماه رمضونا تا صبح بیدار بودیم و عصرا ماه عسل میدیم یا بعد اذان مسابقه والیبال بود و همه دور هم جمع میشدیم و با ذوق تماشا میکردیم یا سریال پنجمین خورشید ملکوت و ...