دردمند از کوچهی دلدار میآییم ما
آه کز دارالشفا بیمار میآییم ما
عشق، ما را عاقبت در بزم او بیقدر ساخت
یار کم میخواهد و بسیار میآییم ما
در سر ما عشق، شور مستی منصور ریخت
پای کوبان تا به پای دار میآییم ما
زخمی تیغ جفا از کوی خوبان میرسیم
گل به سر داریم و از گلزار میآییم ما
نیست واقف هم زبان ما در این محفل کسی
شمع میلرزد چو در گفتار میآییم ما
#واقف_لاهوری
🦋🍃#
ســخــݩــےازڋیــآږڋݪــ#
حیرانخاتون#