اونم ادم مسن مثل مادرشوهرم
خونشونم هیچی ندار
نه مبل درست حسابی نه یخچال خونه بازسازی لازم دار
پدرشوهرمم بنده خدا با یه نون بازنشستگی ته کارت فوقش صد م تومنی باشه ک هر از گاهی ده پونزده م لیونش برا تعمیر خونه از کفش میره
خب میترسه حتما میگه روز مباداشون دکتری چیزی لازم بشه
ازینورم بنده خدا مادرشوهرم میگه طلاهامو خودم خریدم یهگوشواره ام بابا نخریده برام
خب مگه یخچال زن استفاده نمیکنه کابینت لوازم خونه خیلی اصرار و التماس پدرشوهرم میکنه
یه سرویس کارتی دار یک عالمه النگو زنجیر پلاک سنگین ک پیش خودم بود
بنظرم ذخیره کردن طلا اشتباهه وقتی پنج سال یبارم عروسی نداریم والا تو فامیل
بعدم الان دور از جون طرف جوونه فوت میشه ادم برا کی نگه دار تا این حد ک بیش از اندازه ام باشه