6ماهی میشه که کاتیم و از طرف خودش بود و تو این مدت خودش گاهی زنگ میزد امروز بهش گفتم دارم ازدواج میکنم (قبلا هم قرارمون ازدواج نبود که الان بخواد ناراحت بشه) منم انتظاری نداشتم ازش و دل بریده بودم ازش همون شش ماه پیش نمیدونم چرااین دروغو گفتم، اونم گفتم پس دیگه چه حرفی می مونه که بزنیم و خدافظی کردیم، حالم بده الان همینطور بیخودی، بغضم گرفته، هی گریه م میاد، 💔😔😢😭
هی بهم میگفت پاشو برو ب خودش زنگ بزن ب نامزدت رنگ بزن چرا بمن زنگ زدی و ی وفت شوهرت ناراحت نشه و..
گریه نکن .چیزی ک اینده ای نداره فقط اذیتت میکنه 🫂❤️
تو رو محض سرگرمی و خوشگذرونی میخاسته و قصدش ازدواج نبوده . پس بهتر ک رفته . درسته سخته فراموش کردن ولی بهتر که رفته بهت لطف کرده قبل اینکه بیشتر از این وابسته بشی رفته تا بیشتر بهت آسیب نخورده
سعی کن گریه نکنی
پاشو ی اب ب دست و صورتت بزن
من هر چی کشیدم از این اشکه بود
ادمو شل میکنه
خوب کردی دست میکشه ادم داغون میشه هی میان و میرند...
وابسته بودید بهم؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
