من دو سال جهش زدم و این دوسال رو مدرسه نرفتم ولی سال اول دبستان و سال دوم دبستان رو رفتم
وقتی دو سال جهش زدم شدم هفتم
یک سال موندم خونه تا ۱۲ سالم بشه بعد برم
وقتی رفتم عاشق مدرسه شدم چون دوست پیدا کردم و از اون احساس تنهایی که همیشه توی اتاقم توی تنهایی هام می کردم رو دیگه نداشتم
مدرسه با وجود سختی های امتحانش بهشتی شده بود برام که من و دوستام داخلش بودیم.
ولی بعد از اینکه رفتم مدرسه یکم بعدش مامان بابام طلاق گرفتن و کل خونه دعواس و حوصله ندارن و من فقط دلم می خواد توی مدرسه باشم تا از این همه جنگ و دعوا دور باشم
مامان بابام حرف های غیر منطقی می زنن
منم اعصابم خورد شده
الان دیشب با مامان بابام دعوام شد امشب هم مامانم میگه یکم توی خونه کار کن اتاق منم جمع کن من این همه اتاقتو جمع کردم تو یک بارم اتاقم رو جمع نکردی
من همش اتاق مامانم رو جمع کردم کلی لباساشو تا زده بودم و خوشگل چیده بودم توی کشو هاش
ولی میگه تو هیچ کاری نکردی
عصبی شدم گفتم حرومت باشه هرچی اون اتاقو جمع کردم
شروع می کنخ فحش دادن بهم و مامان و بابام میگن رفتی مدرسه اینجوری شدی دیگه نمیفرستیمت
خودتون رفتاراتون رو عین ادم کنین ببینین من چجور رفتار می کنم