2733
2739

بچه ها ما مهمونی بودیم داشتیم ظرف میشستیم من شومیز پوشیده بودم چون یعالمه مرد اونجا نشسته بود مجبور شدم چادری رو بپیچم دور کمرم 

خواهر شوهرم اول مسخره کرد گفت خیلی شلخته شدی عین این کارگرا که میرن لب جوب کار میکنن شدی 

بعد گفت مثلا اینطوری بری فرش های مامان رو بشوری ( خودش و مامانش به شدت شلخته هستن و به معنای واقعی کثافت از خونه زندگیشون میباره یه نمیتونی سرتو بزاری رو بالشتشون از بس بوی عرق و روغن میده) 

من هم گفتم اره به همراه تو البته برم اون فرشا رو بشورم

بعد گفت نهههه من تک‌ دخترم

من گفتم چه ربطی داره منم تک عروس هستم مگه چندتا عروس هست

بعد دوباره گفتم این همه حرف میزنی میری قشنگ فرشای اونارو میشوری ببینم چند مرده حلاجی ( ببخشید اگ اشتباه تایپی دارم) 

اونم گفت هیچ مرده حلاج نیستم من 

ما مهمونی خونه خواهر شوهر خواهر شوهرم بودیم 

خواهر شوهرم هعی میخواست برای اینکه خواهر شوهرش بخنده فقط منو ضایع کنه 

بعد دوباره خواهر شوهرم گفت تو خیلی راحت شدی پاشو برو یخچالشون رو‌ هم باز کن 

من گفتم من کی یخچال بقیه رو باز کردم که دومین بارم باشع من یخچال مامانتو بخوام باز کنم صددفع اجازه میگیرم 

گفت شوخییی میکنم 

همش اونجا درحال این بود که منو ضایع کنه 

واقعا ناراحت شدم 

حتی برای این که دختر خواهر شوهرش هم بخنده منو داشت هعی ضایع میکرد


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

من جات بودم همون اول ميگفتم

جلوي خواهرشوهر خب جوگير شديا

و ديگه در دورترين نقطه ازش ميشستم

اگر خسته ای..اگر دنیا بهت سخت گرفته..اگر توی نقطه بد زندگیت هستی..و یا سختی های گذشته باعث شدی تلخ بشی.یا فکر میکنی اگر تند تیز و با توهین و تحقیر جواب بدی خیلی باحالی..در تبادل نظر با بقیه اول چند دقیقه تحمل کن.اگر جوابی ک میخوای بدی تند و تیزه ننویس..به خاطر رضایت خدا 
2740
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز