بدترین حس دنیاس
من توی خانواده ای متولد شدم که وضع مالی خوبی داریم
متوسط رو به بالا
دختر یکی از پولدارهای شهرمون دقیق همسن منه امروز داشتم فکر میکردم میگفتم واقعا خوشبحالش بدون هیچ تلاشی یه برند به نام خودش ساخت با اینکه ۱۹سالشه سه تا شرکت داره
یه بغض داره خفم میکنه
من یه دفتر میخوام بزنم داره اشکم در میاد
واقعا خدا چرا اینقدر فرق گذاشت
حالم داره از این زندگی به هم میخوره
منم همه دوستام مطب و داروخانه زدن
چه شوهر هایی دارن
……
دیگه هر کی یه جوره
سرنوشت ما هم این بوده
آها
عزیزم واسه آرامش خودتون تو مسائل مالی به پایین تر از خودتون نگاه کنین چون دست بالای دست زیاده خیلی اذیت میشین
خدا فرق نمیز اره.
اون پدر ومادر وپدر بزرگهاومادربزرگهایی با شما اقتصادی داشته
ثروت و پول و امکانات و شرایط بیرونی باعث خوشبختی و سعادت ما نمیشن چون خوشبختی واقعی درون ما انسانهاست در در شرایط زندگیمون...
مقایسه بدترین چیزه.خدا رو شکر من اهلش نیستم.
خواهر کوچکتر من خیلی خوشگل بود،قد بلندتر وسروزبون دارتر.
هرجا میرفت،خانمها هم دورش جمع میشدن.
منم خنثی.فقط رو خودم و برنامه هام تمرکز داشتم.
حتی کمکش هم میکردم تو بعضی موارد.
الان من تو خیلی موارد موفق ترم.در واقع آرزوهای اون رو زندگی میکنم.
رو خودت تمرکز کن.به بقیه کاری نداشته باش
خیلی خوبه که بیس خانواده به گونه ای باشه بچه ها در مسیر پیشرفت قرار بگیرن
شما هم‌با توجه سنت
از خیلی ها جلوتری که داری تلاش میمنی به هدفت برسی
فقط یادت باشه عجله نکن
هیچوقت دیر نمیشه
اما حسرت خوردن مسیرت تلخ میکنه و نمیزاره لذت ببری
