سلام ،مامانم امروز بهم زنگ زد گریه کرد که برادرام بهش بی احترامی میکنن و بهش توهین کردن البته بار اولشون نیست و منم همیشه میگفتم دخالت نکنم ولی دیگه از حد گذروندن منم عصبانی شدم به همشون زنگ زدم و دعواشون کردم که اگه بلایی سر مادر بیاد من می‌دونم و شما گوشی رو قطع کردم ،حق داشتم این کار رو کنم یا نه دلم برای مادرم میسوزه شوهرم میگه تو دخالت نکن آخه آدم چقدر صبر داشته باشه
والا دستت طلا
حقشون بوده نفهما
متاهل هستن یا مجرد؟؟
این مسائل با تلفنی حل نمیشه،چون ممکنه بعد ها هزارتا بزارن روش علیهت استفاده کنن،باید وقتی همشون بودن با ارامش صحبت کنید
قشنگ منطقی ،مردا تلفنیو جدی نمیگیرن
اول که خوب کاری کردی
ولی به مادرت تاکید کن که حالا که بی احترامی می کنن حتی بصورتشون هم نگاه نکنه ،باهاشون حرف نزنه ،انگار که وجود ندارند
شاید که به خودشون بیان
پس در این صورت باید مادرتون خودش از عهده ی خودش بر بیاد
بی محلی بکنه،که بفهمن واقعا رنجیده شده،ناراحته
یه چند وقت بی تفاوت باشه بهشون ،تا بفهمن چقد براشون زحمت میکشه هر روز از لحاظ غذا و لباس شستنو خونه مرتب کردنو همه چی به چشمشون بیاد
کاراشونو انجام نده یه مدت ، کلا باهاشون صحبت نکنه
چون شما فقط خودت رو از چشمشون میندازی و بی فایده
من بهشون میگم به مامان بی احترامی نکنید از چشمشون می افتند ولی اونا این کار رو میکنن از چشم من نمی افتن؟!،هیچ دختری طاقت نمیاره ببینه اینجوری با مادرش رفتار میشه ،برادرام همو دارن من تنها به جز مادرم هیچ کسی رو ندارم
درکتون میکنم،این مسائل رو تقریبا با چشم خودم دیدم
برای پدربزرگ و مادربزرگم و پسراشون
میتونم بگم که مشکلات ما یجورایی تعریفش میشه از ماست ،که برماست
یعنی نیکی بیش از حد ،باعث میشه حد و مرز رو رعایت نکنن و به همه تعرض کنن حتی اگه مادر باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
