2737
2734

کاش میشد با دروغ اذامه داد

اما دیر یا زود واقعیت زندگیم براش رو میشه

چقدر حقیقت تلخه

کاش یه راهی بود

تاحالا کسی همچین موقعیتی  رو تجربه کرده؟چیکار کردید؟

امشب بعد از سالها دوباره عشق  رو تجربه کردم حیف که به زودی از دستش میدم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

من گفتم لو رفتم و مدام سرکوفت می‌شنوم 

این کاربری دست دو نفره .. چون با کاربریم بحث مذهبی کردی و ترکید ، مجبوری الان کاربریتو باهام سهیم باشی🙃 چون دیگه سیم کارتی برام نمونده🙂 امیدوارم جفتمون راضی باشیم😍 تاپیکای عشق و عاشقی مال منه 😍


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اره تجربه کردم 

امضامو بخون رفیق قشنگه                                                                                                   ای که افسانه ی زیبای غزل های   منیای که شیرین تر از امثال و مثل های منیخواندن از روی مهت کار شب و روز من استای  که  معلول به  هرکار  و علل های  منیشده  هرشب دل من در طلبت غرق به خونتو خودت عامل  هر جنگ و جدل های منیموی  توطره  و  قدت  به بلندای  غزلچه بگویم  که خودت شهد و عسل های منیذهن من  در  همه حالات  به  فکرت مشغولبفدایت که  تو افکار  و عمل های   منی#سجاد_یعقوب_پور· · · • • • • • • ✤ • • • • • • · · ·
2731
اره تجربه کردم 

چیکار کردید؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
من گفتم لو رفتم و مدام سرکوفت می‌شنوم 

اول خودتون گفتید؟یا خودش فهمید؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
باکسی آشناشدین؟جریان جدایی وبچه رومیخوایین بگین؟

بله

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
چیکار کردید؟

خب ببین استارتر من نمیتونم زیاد اینجا ازش بگم ولی خب ما مجازی ارتباط داریم ولی مدت زیادیه خیلی زیاد و من راجب اخلاق و شخصیتم قیافم شکل ظاهرم بهش دروغ گفتم و خب فکر نمیکنم بتونم نگهش دارم

امضامو بخون رفیق قشنگه                                                                                                   ای که افسانه ی زیبای غزل های   منیای که شیرین تر از امثال و مثل های منیخواندن از روی مهت کار شب و روز من استای  که  معلول به  هرکار  و علل های  منیشده  هرشب دل من در طلبت غرق به خونتو خودت عامل  هر جنگ و جدل های منیموی  توطره  و  قدت  به بلندای  غزلچه بگویم  که خودت شهد و عسل های منیذهن من  در  همه حالات  به  فکرت مشغولبفدایت که  تو افکار  و عمل های   منی#سجاد_یعقوب_پور· · · • • • • • • ✤ • • • • • • · · ·
2740
من اگه بودم میگفتم اگه دوستم داشته باشه میمونه اگه نه خوب چه بهتر بره دنبال کارش. البته منم موقعیت ...

اگر واقعیت رو بدونه مطمئنم میره

چون خیلی از من سرتره

اصلا منطقی نیست که بمونه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
اگر واقعیت رو بدونه مطمئنم میره چون خیلی از من سرتره اصلا منطقی نیست که بمونه



اگه عده ی طلاقت سپری شده و راحت شدی 

یه یا علی بگو و چله های بخت گشا انجام بده " همه ی چله های بخت گشا رو انجام بده مخصوصا ختم یس نخودکی " جهت یه ازدواج خوب و موفق " 

اگه وسطای چله خواستگار اومد " چله رو ناتمام رها نکن " 

من در کاربر آلتادین تاپیک اولم چله های باطل سحر و چله های بخت دارم 

یا همین خواستگار می مونه یا یکی بهترش میاد . 

فقط اولین روزی که میخوای بخونی اون روز روز قمر در عقرب " ایام نحس " نباشه و پریود هم نباش " بقیه ی روزها مهم نیست روز قمر در عقرب باشه یا پریود باشی 

ایام قمر در عقرب ۱۴ اسفند سپری شد 


قبل از شروع چله های بخت گشا ( تلاش کن اول قیمومیت پسرتو بگیر ، 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687